بخشی از متن فایل رایگان تحقیق در مورد رهبری در مدیریت اسلامی :
فایل رایگان تحقیق در مورد رهبری در مدیریت اسلامی
فهرست مطالب
چكیده
مقدّمه
تعریف «رهبری»
تعریف مسئله تحقیق
روش تحقیق
تحلیلی بر نظریههای رهبری
رهبری در مدیریت اسلامی
مبنای انسانشناسی رهبری
انسان در قرآن
ابتنای شیوه رهبری بر مبانی انسانشناسی
شیوه رهبری و نگاه ابزاری به انسان
سیره نظری حضرت علی(ع) در رهبری
اختلاط یا انفکاک نرمش و شدت عمل
1. عزم بر شدّت عمل یا اقدام به آن
عنصر «اقتضا» در رهبری كریمانه
مؤلّفههای رهبری کریمانه
نرمش و رفق
آثار و پیامدهای نرمش و رفق
شدت عمل
مبادی عملی رهبری كریمانه
عمومیت سبک رهبری كریمانه
مواضع شدت عمل در رهبری كریمانه
قدرت و رهبری كریمانه
سبکهای رهبری كریمانه
رهبری کریمانه سبكهای مختلف رهبری
تأثیر سبك رهبری كریمانه بر دیگر وظایف مدیریت
نتیجه گیری
پینوشتها:
منابع
چكیده
این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است كه «سبک رهبری در مدیریت اسلامی چگونه است؟» آموزههای اسلامی مربوط به موضوع رهبری بر اساس روش كتابخانهای در جمعآوری اطلاعات و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، جمعآوری، توصیف و تحلیل میشود. اساساً سبک رهبری با نوع انسانشناسی ارتباط وثیقی دارد. اگر برای انسان، نوعی كرامت ذاتی قایل باشیم، نحوه رهبری و تعامل با او کریمانه خواهد بود و اگر او را لئیم و پست تصور کنیم، شیوه رهبری مستبدانه و خوارکننده است. فرضیه این تحقیق آن است كه شیوه رهبری در مدیریت اسلامی كریمانه است؛ زیرا بر كرامت ذاتی انسانها استوار است. این شیوه مستفاد از كلام مولای متقیان حضرت علی(ع) است كه میفرمایند: «واخلط الشده بضغث من اللین و ارفق ماكان الرفق ارفق و اعتزم بالشده حین تغنی عنك الا الشده.» رهبر باید نرمش حداكثری را با شدت حداقلی در سازمان تركیب کند و در مواجهه با افراد، تا حد امكان نرمش و مدارا نشان دهد و در هنگام ضرورت، شدت عمل نشان دهد. مواضع شدت عمل را میتوان خیانت، سرپیچی از فرمان و مانند آن دانست. هریك از مؤلّفههای رهبری، خود دارای شاخصها و مراتبی است. استفاده از شیوه رهبری نیازمند مبادی و مقدّماتی است كه مهمترین آنها داشتن سعه صدر است. چنانچه این شیوه با انگیزه جلب رضای الهی انجام شود، میتوان آن را «رهبری معنوی» نیز نامید. این شیوه رهبری بر دیگر وظایف مدیریت نیز تأثیرگذار است.
كلیدواژهها: رهبری، نرمش، رفق، شدت عمل، كریمانه.
مقدّمه
رهبری از دیرزمان مورد توجه اندیشمندان و محققان مدیریت بوده و آنان همواره درباره رهبری و زوایای گوناگون آن، از جمله عواملی كه سازنده یك رهبر اثربخش و موفق است، تحقیق كردهاند. علت اصلی توجه محققان به مسئله رهبری آن است كه رهبری نقشی حیاتی در پویایی و بالندگی سازمان ایفا میكند و موفقیت بسیاری از سازمانها بهسبب وجود رهبران قوی و اثربخش بوده است. از سوی دیگر، شاید بتوان ادعا کرد که جوهره مدیریت رهبری است و «به کارگیری منابع انسانی»، كه در تعریف مدیریت لحاظ شده، در واقع از طریق نوع تعامل میان رهبر و پیرو، و رئیس و کارمند محقق میشود. برای اهمیت رهبری از شیوه دیگری نیز میتوان استفاده كرد: مدیران باید دارای مهارتهای تحلیلی، طرّاحی، فنی و انسانی باشند. مهمترین این مهارتها، مهارت انسانی است.1 مهارت انسانی تعیینكننده نوع تعامل با كاركنان به منظور نیل به اهداف است. در حقیقت، وظیفه رهبری در مدیریت، تجلّی مهارت انسانی مدیران است. این موضوع، اهمیت رهبری را دو چندان میگرداند.
تعریف «رهبری»
تعریفهای متعددی از رهبری ارائه شده، اما هیچكدام مورد پذیرش عام قرار نگرفته است. رالف استاگ دیل2 در تحقیقی كه در خصوص نظریههای رهبری انجام داد، به این نتیجه رسید كه به تعداد افرادی كه میخواستند تعریفی از رهبری ارائه دهند، تعریف برای رهبری وجود دارد.3
جیمز استونر و ادوارد فریمن، دو تن از صاحبنظران و نویسندگان معروف مدیریت، «رهبری» را اینگونه تعریف كردهاند: «رهبری عبارت است از: فرایند هدایت و اِعمال نفوذ بر فعالیتهای كاری اعضای گروه.»4
هرولد كونتز،5 سیریل اودانل،6 و هینز و یهریخ7 «رهبری» را با نفوذ برابر میدانند و معتقدند: «رهبری هنر یا فرایند نفوذ بر مردم است، به گونهای كه از روی میل و اشتیاق در جهت دستیابی به هدفهای گروه تلاش كند.»8
مورهد و گریفین نیز در تعریف «رهبری» آوردهاند: «رهبری بهعنوان یك فرایند، عبارت است از: قدرت استفاده از نفوذِ بدون اجبار برای هدایت و هماهنگ كردن فعالیتهای اعضای گروه به منظور دستیابی بههدف.»9
تعاریف دیگری نیز با اختلافات جزئی تقریباً مشابه تعاریف مزبور وجود دارد که نقطه مشترك آنها این است كه رهبری فرایند نفوذ و تأثیرگذاری بر افراد است؛ اما در اینكه این نفوذ و تأثیرگذاری حتماً باید بدون اِعمال زور و بهصورت مشتاقانه باشد یا نه، اختلافنظر وجود دارد.
تحلیلی بر نظریههای رهبری
با مروری به تاریخچه رهبری، به خوبی میتوان دریافت که پژوهشگران اولیه برای ارائه پاسخ روشن به معمای رهبری، صفاتِ رهبران موفق را محور مطالعات و پژوهشهای خود قرار دادهاند. در این زمینه، «نظریههای صفات» یکی پس از دیگری مطرح شد. این نگرش در مطالعات رهبری، قریب نیم قرن به طول انجامید و حاصل آن تهیه فایل رایگان تحقیق در مورد رهبری در مدیریت اسلامی
فهرستهایی از صفات رهبران موفق بود.
به دلیل آنکه نتایج این مطالعات با یکدیگر سازگاری نداشت و بعضاً بسیار غیرمنطقی و دور از عقل بود، دانشمندان تصمیم گرفتند نگرش خود را تغییر دهند و به جای توجه به «صفات»، «رفتارهای قابل مشاهده» رهبران را به عنوان محور پژوهشهای خود برگزینند. مطالعه بر «رفتار» رهبران، چند دهه ادامه یافت. در نتیجه، در این مطالعات دو نوع رفتار اصلی شناسایی شد: یکی «رفتار کارگرا یا وظیفهگرا» و دیگری «رفتار کارمندگرا یا رابطه مدار». رهبرانی بیش از همه موفق قلمداد شدند که کارمندگرا بودند.
محققان اولیه تصور میکردند که این دو شیوه رهبری در دو سر یک طیف قرار دارند: یعنی یک رهبر یا کارگرا است یا کارمندگرا. اما در مطالعات بعدی، معلوم شد که هریک از این دو شیوه رهبری، طیف و بُعد مستقلی دارند، به گونهای که یک رهبر میتواند هم در حد بالایی کارگرا باشد، و هم در حد بالایی کارمندگرا. بدینسان، نگرش دوبُعدی جایگزین نگرش تکبُعدی نسبت به مسئله رهبری شد. نگرش رفتاری در رهبری، چند دهه وقت، سرمایه و توان پژوهشگران را مصروف خود کرد، اما دستاورد قابل ملاحظهای در پی نداشت. محققان نتوانستند یک رابطه مشخص و روشنیبین شیوه رفتار رهبر و عملکرد زیردستان بیابند؛ زیرا در شرایط و موقعیتهای گوناگون، نتایج متفاوتی به دست میآمد.
ناگزیر پژوهشگران با معطوف کردن توجه خود از «رفتار رهبر» به «موقعیت رهبری»، نظریههای اقتضایی متعددی را تدوین و ارائه کردند. از الگوهای اقتضایی، در شرکتها و سازمانهای بسیاری استفاده شد، اما نتایج دلخواه و مورد انتظار به دست نیامد و پاسخ نهایی به رهبری داده نشد. سپس نظریههای جدیدی مطرح گردید كه به صفات رهبری بازگشت میكرد؛ نظریههایی مانند رهبری تبادلی، كاریزماتیك و مانند آن. این نظریهها در طبقه ویژگیهای رهبری قرار میگیرند و اینگونه بود كه چرخه رهبری دوباره تكرار شد و این حاكی از آن است كه معمّای رهبری هنوز لاینحل باقی مانده است.
تعریف مسئله تحقیق
با تعریفی که از «رهبری» ارائه شد، جای این پرسش وجود دارد كه در مدیریت اسلامی، سبک رهبری چگونه است؟ آیا در مدیریت اسلامی، رهبری در حوزه صفات رهبری قرار میگیرد یا محدوده رفتار؟ و چنانچه در حوزه رفتار باشد آیا اطلاق دارد یا اقتضایی است؟ آنچه در این نوشتار به عنوان هدف پژوهش موردنظر است، دستیابی به سبک رهبری در مدیریت اسلامی با استفاده از سیره علوی است.
روش تحقیق
روش تحقیق در این مقاله، روش «کتابخانهای» و مبتنی بر توصیف و تحلیل آموزههای دینی، به ویژه فرمایش حضرت علی(ع)، است. در این روش، از شیوه «استقراء» استفاده شده و سیر تحقیق از جزء (گزارههای دینی) به كلّ (مبانی) است. با استفاده از این شیوه، مبانی رهبری كاملاً مشخص میشود، ضمن آنكه گزارههای دینی (فرمایش حضرت امیر(ع)) نیز تحلیل محتوایی میشود تا ظرایف و جزئیات بیشتری برای محقق کشف گردد. این روش در واقع، یک شیوه اجتهادی است كه محصول آن، گزارههای «توصیفی تجویزی» خواهد بود و با علم فقه، كه دارای گزارههای «تجویزی» و در محدوده احكام خمسه است، متفاوت خواهد بود و برخی از مقدّمات اجتهاد از قبیل بررسی دقیق سند و وضعیت رجال حدیث در آن موردنظر نیست.
نكته دیگر آنكه، گرچه در سیر بحث از شیوه رهبری، از بنا به مبنا دست مییابیم، اما در نگارش، ابتدا مبانی، به ویژه مبانی انسانشناسی، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد تا ترتیب از مبنا به بنا رعایت شده باشد. علاوه بر این، مبادی رهبری نیز به اجمال مورد بحث قرار میگیرد. منظور از «مبادی» ویژگیهای لازم برای اعمال این شیوه از رهبری است. اینكه به چه دلیل در روش تحقیق، از مبانی به شیوه رهبری منتهی نمیشویم، پاسخ روشنی دارد: برای عبور از مبانی به بنا و مسائل، سازوکار خاصی ضرورت دارد كه برای محقق مكشوف نبوده است. بدینروی، ابتدا پاسخ به سؤال را از متن سنّت، یعنی سخنان و سیره حضرت علی(ع) دریافت كرده و سپس مبانی و مبادی آن را استخراج نموده است.
رهبری در مدیریت اسلامی
شیوه رهبری در مدیریت اسلامی متأثر از مبانی نظری، به ویژه انسانشناسی، است. در این قسمت، به اختصار مهمترین مبانی، یعنی «انسانشناسی در رهبری» مورد بررسی قرار میگیرد و از طرح مباحث مربوط به هستیشناسی، معرفتشناسی و ارزششناسی خودداری میشود.
مبنای انسانشناسی رهبری
شیوه رهبری با نوع انسانشناسی ارتباط وثیقی دارد. اگر برای انسان، نوعی كرامت ذاتی قایل باشیم، نحوه رهبری و تعامل با او کریمانه خواهد بود و اگر او را لئیم و پست تصور کنیم، شیوه رهبری، مستبدانه و خوارکننده است. پیش از هر چیز، باید دیدگاه خود را نسبت به انسان مشخص کنیم. بنابراین، باید سؤال کنیم که جایگاه انسان در نظام هستی چگونه است؟ آیا انسان موجودی با ارزش و دارای شرافت است، یا موجودی پست و حقیر است؟
در پاسخ به این پرسش که ارزش، منزلت و جایگاه آدمی در نظام هستی چیست، باید سراغ قرآن كریم برویم و دیدگاه قرآن را جویا شویم:
انسان در قرآن
واژه «انسان» 65 بار و کلمه «بشر» 37 بار و واژه «بنیآدم» 7 بار در قرآن کریم ذکر شده است. افزون بر آن، یک سوره به نام «انسان» نامگذاری شده که حاکی از نهایت اهتمام قرآن به انسان است. آیات الهی، انسان را برتر از دیگر موجودات (انعام: 165)، خلیفه خدا روی زمین و دارای بالاترین ظرفیتها و قابلیتهای علمی و آشنا به همه حقایق هستی (بقره: 31-33)، برخوردار از فطرتی خدا آشنا (اعراف: 172)، بهرهمند از عنصری ملکوتی و الهی در سرشت خود و آراسته با روح خداوند (سجده: 9)، موجودی آزاد، مستقل، انتخابگر، امانتدار خداوند در روی زمین(احزاب: 72)، بهرهمند از وجدان اخلاقی و مُلهَم به خیر و شر، دارای قدرت درک زشتیها و زیباییها (شمس: 8-9)، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان (بقره: 29)، و برخوردار از شرافت و کرامت ذاتی (اسراء: 70) معرفی میکند.
قرآن کریم در کنار این ستایشها و تجلیلها از انسان، بدترین مذمّتها و نکوهشها را نیز درباره انسان دارد. براساس برخی از آیات، انسان دوستدار مال دنیا (عادیات: 8)، حیلهگر (یونس: 21)، طغیانگر (علق: 6-7)، ناسپاس و ستمگر (ابراهیم: 34)، جدال پیشه (کهف: 54)، مایوس (اسراء: 83)، بخیل (اسراء: 100)، ضعیف (نساء: 28)، حریص (معارج: 19)، شتابگر (اسراء: 11)، تابع هوا و هوس (قیامت: 5)، خودبین و فخرفروش (یونس: 12) معرفی میشود.