فایل رایگان پاورپوینت غيبت كردن

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت غيبت كردن :

محتویات

1 غیبت در لغت و اصطلاح 2 موارد غیبت 3 تفاوت غیبت و بهتان 4 غیبت در قرآن 5 شرایط حرمت غیبت 6 انواع غیبت 7 رد غیبت 8 کفاره غیبت 9 موارد جواز غیبت 10 پیامدهای غیبت 11 انگیزه‌های غیبت 12 راههای درمان غیبت 13 پانویس 14 منابع

غیبت در لغت و اصطلاح

غیبت در لغت مصدر «غاب»[1] و اسم مصدر «اغتیاب»[2] است و غیبت از ریشه «غیب» بر چیزی که از چشم­ها پوشیده باشد دلالت دارد[3] و اغلب لغویین به معنای اصطلاحی آن پرداخته اند.[4] در اصطلاح علم اخلاق، غیبت آن است که در غیاب کسی به بیان آنچه نقلش مایه ناخشنودی او می شود، بپردازند.[5] خواه آن نقص در بدن او باشد یا در نسب یا در صفات و افعال و اقوال او، یا در چیزی که متعلق به او باشد مثل خانه، لباس و... .[6]

موارد غیبت

مرحوم نراقی در جامع السعادات می گوید:

«حقیقت غیبت آن است که چیزى نسبت ‌بغیرى که شیعه باشد ذکر کنى که ‌اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد. خواه آن نقص، در بدن او باشد مثل اینکه بگویى: فلانى کور، یا کر، یا گنگ، یا نیم مرده، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد، یا احول، یا قطور و امثال اینها است. یا در نسب او باشد مثل اینکه بگویى: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یا نانجیب و نحو اینها است. یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل اینکه بگویى: بد خلق، یا بخیل، یا متکبر، یا جبان، یا ریا کار، یا دروغ‌گو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بى ‌وقت‌ به خانه مردم مى‌ رود، و نحو اینها است. یا در چیزى باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب. چنانکه بگوئى: جامه فلان کس چرکین است. یا خانه او چون خانه یهودان است. یا عمامه او مثل گنبدى‌ است، یا بقدر گردوئى است، یا کلاه او دراز است، یا مرکب او جلف‌ است و امثال اینها. و همچنین در سایر امورى که منسوب به او باشد و به بدى یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید».

تفاوت غیبت و بهتان

حضرت امام صادق علیه السلام می ­فرمود: «غیبت آنست که درباره برادرت بگوئى چیزى را که خدا بر او پوشانده است و اما چیزى را که در وجود او آشکار و ظاهر است مثل تندخوئى و شتابزدگى (گفتن آن) غیبت نیست و بهتان (تهمت) آنست که درباره‌اش بگوئى چیزى که در او نیست».[7]

غیبت در قرآن

در سوره حجرات آمده است:

«وَ لا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً أَ یحِبُّ أَحَدُکمْ أَنْ یأْکلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیتاً فَکرِهْتُمُوه‌».[8] و غیبت یکدیگر را روا مدارید آیا شما دوست می دارید گوشت برادر مرده خود را بخورید البته کراهت و نفرت از آن دارید.

این تشبیه که در واقع یک دلیل منطقى را تشکیل مى دهد، تمام ابعاد مسأله غیبت را بیان کرده، شخص غائب را به مرده تشبیه مى کند، و رابطه دینى او را به عنوان برادرى و اخوّت و آبروى او را به پاره تن او و غیبت را به منزله خوردن گوشت او، کارى که هر وجدانى، هر قدر ضعیف باشد، از آن ابا و وحشت دارد، و حتى در سخت ترین حالات حاضر نیست چنین کند.

شرایط حرمت غیبت

شخصی که در غیاب او عیبش بازگو می­ شود، مؤمن باشد. غیبت در صورتی است که عیب او را بگوید، اما اگر کمال او را ذکر کند، غیبت شمرده نمی­ شود. آن عیب نزد عموم ناپسند باشد. غیبت شونده به آن عیب نزد مردم معروف نباشد. قصد کاستن از وجهه او را داشته باشد. شنونده داشته باشد.[9]

انواع غیبت

غیبت بر چند قسم است:

گفتاری؛ یعنی انسان نقص برادر مؤمنش را به دیگری بگوید. نوشتاری؛ که عیوب مسلمانى را بنویسند و یا در مجله و روزنامه منتشر کنند. کرداری؛ مثل راه رفتن شبیه اعرج یا به چشم و ابرو و حرکت دست و سر و امثال این ها اشاره به نقص کسى کند که این را محاکات گویند. کنایی؛ مثل این که بگوید فلان کاسب آدم خوش انصاف! و ارزان فروشى است! و طورى بگوید که کنایه از بى‌انصافى و گران فروشى فرد مورد نظر باشد. تعریض؛ مثل این که بگوید الحمدللَّه من مبتلا به فلان چیز و یا فلان عمل نیستم، و نظرش گوشه زدن به کسى است که داراى فلان چیز یا فلان عمل است.[10] اشاره ­ای؛ روایت است «زنی بر عایشه وارد شد و چون بیرون رفت، عایشه با دست خود اشاره کرد که این کوتاه است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: غیبت او را کردی».[11] [12]

رد غیبت

گوش دادن به غیبت مانند خود آن به اتفاق جمیع فقها حرام است، بلکه اشدّ از غیبت است. زیرا شنونده غیبت یا با شنیدن غیبت ظاهرا شاد نمی شود ولی با زبان نیز آن را بد نمی­ شمارد و در دل نیز بدش نمی ­آید یا از شنیدن آن خوشحال می­ شود لیکن از راه تظاهر به زهد تصدیق نمی­ کند و گاهی از روی ریا منع هم می­ کند در حالی­که قلباً طالب آن است و چه بسا حیله­ ها برانگیزد که غیبت کننده بیشتر غیبت کند مثل اظهار تعجب.[13]

حضرت علی علیه السلام فرمودند: «شنونده غیبت یکی از دو طرف غیبت کننده است».[14] پس شنونده غیبت از گناه غیبت برکنار نیست مگر این که با زبان آن را رد کند.

ردّ نمودن غیبت بر کسى که متمکن باشد واجب است و ظاهراً رد غیبت غیر از نهی از غیبت است و مراد یاری کردن از شخص غیبت شده است.[15]

رد غیبت باید با نوع غیبت متناسب باشد؛ اگر عیب نفسانی کسی بازگو می ­شود مثلاً بگوید: تو چگونه از درون کسی خبر داری؟ اگر عیب درباره بدن شخص باشد، بگوید: عیب آن است که نزد خدا نقص شمرده شود. گاه عیب در زمینه دینی است. در این صورت تا می ­تواند حمل بر صحت کند و اگر راهی برای توجیه نبود، بگوید: هر مؤمنی غیر از معصومین ممکن است به خطا بیافتد، شاید توبه کند.[16]

در روایات برای رد غیبت آثاری ذکر شده است، از جمله:[17]

نصرت دنیا و آخرت[18] دفع بلایا: پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس غیبت برادرش را در مجلسى بشنود و از او دفاع کند و جلوی غیبت او را بگیرد خداوند هزار نوع شرّ را در دنیا و آخرت از او دور مى‌کند و اگر جلوی غیبت را نگیرد بلکه خوشش هم بیاید، گناه و کیفرش به اندازه معصیت غیبت‌کننده خواهد بود».[19] رفتن به بهشت.[20]

کفاره غیبت

توبه از غیبت دو جنبه دارد: یکى از جنبه حق خدایى و دیگر از جنبه حق النّاس.

توبه از جنبه اول پشیمان شدن و طلب عفو و مغفرت است و از جنبه دوم یعنی اگر به شخصى که غیبت او را نموده خبر نرسیده باشد و در اظهارش مظنّه ضرر و فساد باشد و ایجاد عداوت

لینک کمکی