بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت فتح خيبر :
محتویات
1 تاریخ وقوع غزوه خیبر 2 موقعیت جغرافیایی خیبر 3 علت وقوع غزوه خیبر 4 وقایع مرتبط با غزوه خیبر 4.1 افراد حاضر در سپاه 4.2 مسیر حرکت به سمت خیبر 4.3 فتح قلعههاى خیبر 4.4 رشادتهای حضرت علی در خیبر 4.5 تسلیم شدن اهالی فدک 4.6 کشته شدگان در خیبر 4.7 تقسیم غنایم بدست آمده 4.8 سوءقصد به جان رسول خدا 5 بازشگت مهاجران حبشه به مدینه 6 پانویس 7 منابعتاریخ وقوع غزوه خیبر
ابن اسحاق مى گوید: رسول خدا -صلّى اللّه علیه و آله- پس از بازگشت از «حدیبیه» ماه ذى الحجّه و چند روزى از محرّم را در مدینه ماند، و حجّ آن سال را مشرکین برگزار کردند، سپس در همان ماه محرّم رهسپار «خیبر» شد.[1]
در حالی که واقدی گوید: پیامبر (ص) در ماه ذى حجه سال ششم از حدیبیه به مدینه مراجعت فرمود، و تمام آن ماه و محرم را در مدینه اقامت کرد، و در صفر سال هفتم، و هم گفته شده است که در آغاز ربیع الاول آن سال عازم خیبر شدند.[2]
موقعیت جغرافیایی خیبر
خَیبر منطقهاى حاصلخیز، با آب و آبادانى فراوان، از بهترین مناطق حجاز است. بیشترین محصول آن خرما بوده و وفور این محصول تا اندازهاى بود که بردن خرما به خیبر مورد طعنه بوده است. منطقه مزبور در حدود 165 کیلومترى شمال مدینه -در راه شام- قرار داشته و مرکز فعلى آن شهر «الشُرَیف» است.[3] در آن زمان که یهودیان به جزیره العرب آمدند، بخشى نیز در خیبر سکونت گزیدند و به دلیل امکانات اقتصادى آن، به صورت یک قدرت بسیار قوى درآمدند. آنان قلعه هاى مستحکمى ساخته و با حفظ ذخیره هاى خوراکى و سلاح فراوان، خود را به صورت قدرتى شکست ناپذیر و مقاوم در آورده بودند. این منطقه، بازار سالیانهاى داشت که در روزهاى نخست ربیع الاول برپا شده و عنوان آن «سوق نطات خیبر» بود. در نزدیکى آنها قبیله غطفان زندگى مى کردند که از حامیان این بازار بوده و وسائل امنیت کسانى که به بازار مى آمدند را فراهم مى کردند.[4]
یهودیان در خیبر دارای هشت حصن (دژ یا قلعه) بودند که عبارتند بود از: ناعم، قموص، کتیبه، نطاه، شق، وطیح، سلالم، صعب.[5]
علت وقوع غزوه خیبر
موقعیت جغرافیایی خیبر
پس از صلح حدیبیه، یهودیان در وضع دشوارترى قرار گرفتند، زیرا امکان استفاده از نیروى قریش و یا همپیمانان آن را نداشتند. با این حال، برخى قبایل عرب که در اطراف خیبر بودند، در دشمنى با اسلام با آنان هم داستان بودند، و در این وقت مذاکراتى میان آنان و خیبریان در جریان بود. یهودیان خیبر در دو نوبت تصمیم به حمله به مدینه را داشتند:
هم پیمان شدن با قبیله بنى سعد که در اطراف خیبر سکونت داشت: به روایت واقدى، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از همراهى آنان با اهل خیبر آگاهى یافت و شنید که آنان قصد کمک به یهودیان را دارند. پس از آن در رمضان سال ششم، امام على علیه السلام را همراه یکصد نفر بدان سوى فرستاد. آنها در منطقه هَمَج که چاهى در میان خیبر و فدک بود به جاسوسى از قبیله مذکور برخوردند. او براى حفظ جان خود مجبور شد تا مسلمانان را تا محل چراگاه بنى سعد هدایت کند. مسلمانان بر شتران و گوسفندان یورش برده، شمار زیادى از آنها را -شامل پانصد شتر و هزار گوسفند- به غنیمت گرفتند. چوپانان فرارى خبر هجوم مسلمانان را به بنى سعد رسانده و بدین ترتیب جمعیت آنان متفرق گردید.[6] هم پیمان شدن با قبیله غطفان: اقدام دیگر مسلمانان در خیبر، اعزام یک گروه سه نفره براى بدست آوردن آگاهى از وضعیت خیبر بود. رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) عبدالله بن رواحه را همراه دو نفر دیگر به خیبر فرستاد و آنان توانستند در اقامت سه روزه خود آگاهى هایى بدست آوردند. در آن زمان یسیر یا اسیر بن رزام کوشید تا با تحریک قبیله غَطَفان که مسکنشان در همان نزدیکى خیبر بود، جنگى را بر مدینه تحمیل کند. زمانى که این خبر به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) رسید، آن حضرت عبدالله بن رواحه را همراه سى نفر به سوى خیبر فرستاد. آنان با گرفتن تأمین نزد اسَیر رفته و اظهار کردند که اگر نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) آید او را حاکم خیبر خواهد کرد. اسیر با وجود مخالفت برخى از یهودیان پذیرفت و همراه گروهى از یهود عازم مدینه شد. پس از آنکه چندى از خیبر دور شدند، اسیر پشیمان شد. عبدالله بن انیس که مراقب او بود، به محض دیدن آثار ندامت در وى، شمشیرش را کشید و بر وى حمله کرد. مسلمانان دیگر نیز نبرد را آغاز کردند. پس از خاتمه درگیرى، تنها یک یهودى توانست بگریزد. بدین ترتیب یکى دیگر از رهبران یهود به قتل رسید.[7]پس از امضاى معاهده صلح، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با آرامش بیشترى به کار یهودیان خیبر که پشتوانه یهودیان مدینه در طول سالهاى پیش از آن بودند، پرداخت. یهودیان خیبر گمان نمى کردند که پیامبر (ص) به جنگ ایشان اقدام فرماید، چه حصارهاى بسیار بلند و اسلحه فراوان و عده زیادى داشتند.
وقایع مرتبط با غزوه خیبر
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به قول ابن هشام: «نمیله بن عبداللّه لیثى» و به قول صاحب طبقات و واقدی: «سباع بن عرفطه غفارى» یا ابوذر را در مدینه جانشین خود فرمود.[8] البته به نظر می رسد که سباع بن عرفطه درست تر باشد.
در این جنگ پرچم (لواء) اسلام در دستان على بن ابى طالب (علیه السلام) بود و دو رایت، یکى در دست حباب بن منذر و دیگرى در اختیار سعد بن عباده قرار داشت.[9] چون مردم براى شرکت در جنگ خیبر آماده شدند، این مسأله بر یهودیانى که در مدینه بودند و با پیامبر (ص) معاهده داشتند، گران آمد، و دانستند همینکه مسلمانان به خیبر برسند، خداوند خیبر را هم نابود خواهد فرمود، همان طور که یهود بنى قینقاع و بنی نضیر و بنى قریظه را نابود فرمود. واقدی می گوید: همینکه مسلمانان آماده حرکت شدند، هر کس از یهودیان که طلبى از مردم مدینه داشت، اصرار در وصول آن مى کرد.[10]
افراد حاضر در سپاه
طبق سرشمارى زید بن ثابت در پایان جنگ، مسلمانان یک هزار و چهار نفر بودند که دویست اسب سوار میانشان بود.[11] در این سپاه، بیست نفر از زنان مسلمان جهت کمک به مجروحان جنگ، آن حضرت را همراهى مى کردند.[12] همچنین پیامبر اسلام(ص) از أمّهات مؤمنین، ام سلمه را با خود به همراه برد.[13] از دیگر زنان همراه پیامبر می توان به صفیه دختر عبدالمطلب، و امّ أیمن نیز اشاره کرد.[14]
کسانى هم که در حدیبیه از شرکت در جنگ خوددارى کرده بودند، به امید غنیمت، خواستند همراه آن حضرت حرکت کنند و گفتند همراه شما بیرون مىآییم. در حالى که نه تنها از شرکت در حدیبیه خوددارى کرده بودند، بلکه شایعه پراکنى هم مى کردند. در این موقع مى گفتند که خیبر مهمترین روستاى حجاز از لحاظ خوراک و گوشت و اموال است، و ما حتما همراه شما خواهیم آمد. پیامبر (ص) فرمود: اگر با من مى آیید فقط باید نیت شما جهاد باشد، و اگر مقصودتان غنیمت است نباید بیایید. و به همین منظور دستور فرمود جارچى جار بزند کسى که همراه ما مى آید فقط باید رغبت به جهاد داشته باشد، و کسانى که قصد غنیمت دارند، نیایند.[15]
مسیر حرکت به سمت خیبر
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) با استفاده از دو راهنما از قبیله اشجع، راه خیبر را در پیش گرفت، و از آنان خواست تا مسیرى را برگزینند که سپاه اسلام را در منطقهاى حد فاصل شام و خیبر قرار دهد. دلیل این امر آن بود که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خواست تا میان قبیله غَطَفان -که همپیمانان یهودیان خیبر بودند- و قلعه هاى خیبر مستقر شود و اجازه ورود آنان را به قلعه ها ندهد. چنانکه گفته شده خیبریان براى حمایت غَطَفانى ها به آنان قول دادند تا در صورت شرکتشان در جنگ، نیمى از محصول خرماى یک ساله خیبر را به آنان دهند. آنها پس از شنیدن خبر حمله آماده شده و مرحله اى نیز جلو آمدند، اما از آنجا که براى خانواده هاى خود احساس خطر کردند بازگشتند. در نقل واقدى آمده -البته در یک روایت- که عُیینه با سپاهش تا داخل یکى از قلعه ها نیز آمده بود و در آنجا سعد بن عباده وى را صدا کرده با او سخن گفت و پیشنهاد دادن خرماى یک سال خیبر را پس از فتح به او داد تا آنجا را ترک کند. عیینه نپذیرفت. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم سپاه اسلام را به سوى قلعه اى که غطفانى ها در آن بودند هدایت کرده و در آنجا بود که آنها ناگهان براى خانواده خویش احساس خطر کردند و منطقه را ترک نمودند.[16]
مسلمانان در طى مسیر، به یکى از عوامل جاسوسى یهود برخوردند. او در ابتدا گفت: یهودیان خیبر همه آماده و مسلحند و ذخیره غذایى چند سال را در داخل قلعه ها آماده کرده و کسانى را در پى غطفان فرستاده و آنها نیز به خیبر آمدهاند. اما پس از بازجویى بیشتر اعتراف کرد که این اخبار را مخصوصاً به دستور یهودیان این گونه بازگو کرده تا مسلمانان را به هراس اندازد. برعکس، اهل خیبر از آمدن سپاه اسلام سخت وحشت کرده اند.[17]
وقتى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به خیبر رسید، یهود براى کار از قلعه ها خارج مى شدند که یکباره چشمشان به سپاه اسلام افتاد. واقدی می نویسد: زمانی که رسول خدا (ص) به منطقه خیبر فرود آمد، یهودیان حصارهاى خود را بدون توجه گشودند و در حالى که بیل و ماله و تیشه همراه داشتند، براى کار روزانه بیرون آمدند. و چون متوجه شدند که رسول خدا (ص) در میدانى در آنجا فرود آمده اند، فریاد کشیدند و وحشتزده گریختند و وارد حصارهاى خود شدند. پیامبر (ص) شروع به تکبیر گفتن فرمود.[18]
این نشان مى دهد که آنها آگاهى از آمدن سپاه نداشته و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به دقت خبر حرکت سپاه را پنهان نگاه داشته است.
فتح قلعههاى خیبر
موقعیت قلعههای خیبر
خیبر منطقه وسیعى بود که نخلستانهاى بیشمارى داشت. در آن منطقه وسیع قلعه هاى چندى با فاصله از یکدیگر بود که آنها را حصن مى نامیدند. برخى از آنها به اندازهاى وسیع بودند که چند قلعه کوچکتر را در خود جاى داده بود. می توان گفت که گاه مجموعه چند حصن یک حصن بزرگ را تشکیل مى داد.[19] «نطات» نامى است که بر چند قلعه شامل قلعه ناعم، حصن صعب بن معاذ و قلعه الزبیر اطلاق مى شد.[20] منطقه نطات در نخستین مرحله مورد حمله مسلمانان قرار گرفت.
فتح قلعه ناعم:
حمله به اولین قلعه یهودیان بسیار سخت و طاقت فرسا بود و مشکلاتی را برای مسلمانان ایجاد کرد که منجر به کشته شدن یکی از مسلمانان و زخمی شدن تعدادی از مسلمانان منجر شد. تا اینکه مسلمانان در یک گشت شبانه یک یهودی را دستگیر کردند. این اولین قلعه از مجموعه قلعه های نطات است که به دست امیرالمؤمنین علی (ع) گشوده شد.[21]
فتح قلعه صعب بن معاذ:
بیشتر مواد غذایی و اموال و سلاح های یهودیان در این قلعه قرار داشته است. در بازجویی از یک یهودی او به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می گوید: در این حصار سلاح و خوار و بار بسیار، و گوشت فراوان است، و هم ابزارهاى جنگى براى گشودن حصارها که در جنگهاى داخلى میان خودشان به کار مىرود در همین حصار است، که آنها را در خانهاى در زیر زمین پنهان کردهاند. پیامبر (ص) فرمود: آن وسایل چیست؟ گفت: یک منجنیق باز، و دو زره پوش، و مقدارى هم زره و کلاهخود و شمشیر، امیدوارم فردا که وارد این حصار مىشوى به آن خانه هم دستیابى.[22]
فتح قلعه شق:
پس از تغییر محل لشکرگاه، مسلمانان به سوى «شقّ» رفتهاند که خود حصون چندى داشته است. اولین آنها حصن ابىّ بوده است. در آنجا چند نفر از یهودیان مبارز خواستند که حباب بن منذر و ابودجانه به جنگ آنان رفته به هلاکتشان رساندند. پس از آن سپاه اسلام بر قلعه مزبور هجوم برد و یهودیان به سمت حصن نزار که در ناحیه دیگر از «شق» بود گریخته و در را محکم بستند.[23] از اینان به عنوان «اشد اهل الشقّ» یاد شده که مقاومت سختى مى کردند و بالاخره پس از نبردى سخت شکست خوردند.
فتح قلعه نزار:
صفیه دختر حیى بن اخطب که پس از اسارت آزاد شده و سپس به همسرى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم درآمد، در این قلعه به اسارت گرفته شد. دلیل آنکه صفیه و چند نفر دیگر تنها اسیران در حصن نزار بودند، آن بود که یهودیان زن و فرزندان را از نطات بیرون کرده، آنجا را تنها براى جنگ اختصاص دادند. پس از تخلیه کامل نطات، زنان و فرزندان را