فایل رایگان پاورپوینت قبيله بنى قريظه

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت قبيله بنى قريظه :

محتویات

1 نسب و خاستگاه بنى قریظه 2 استقرار در یثرب 3 روابط بنى‌‌قریظه با پیامبر صلى الله علیه وآله 4 نقش بنى‌‌ قریظه در غزوه خندق 5 محاصره بنى‌‌قریظه به دست مسلمانان 6 پانویس 7 منابع

نسب و خاستگاه بنى قریظه

گزارش ها درباره تبار و منشأ آنان همسانى ندارد. بیشتر منابع اسلامى، ایشان را بنى‌‌اسرائیلى و از فرزندان خزرج بن الصریح، از نسل هارون بن عمران علیه السلام دانسته‌‌اند[1] كه به «كاهنان» شهرت دارند.[2]

در مقابل، برخى مورخان، بنى‌‌قریظه را در اصل عرب و تیره‌‌اى از قبیله جذام مى‌‌دانند كه در زمان عادیا‌‌بن سموئیل، به دین یهود درآمدند و چون در كنار كوهى به نام قریظه فرود آمدند بدان نام مشهور شدند. قول دیگر، نام نیاى آنان را قریظه دانسته است.[3] مستشرقان نیز درباره نسب این طایفه از یهود، نظر یكسانى ندارند؛ برخى بنى اسرائیلى بودن ایشان را تأیید و برخى مورد تردید قرار داده‌‌اند.[4]

در زمان و علت هجرت یهود به یثرب كه بنى‌‌ قریظه را نیز دربرمى‌‌گیرد اخبار متفاوتى ارائه شده است. برپایه خبرى، آنان در بازگشت از سفر حج كه با حضور موسى علیه السلام انجام گرفت، در یثرب ساكن شدند.[5]

گزارش دیگرى حكایت از آن دارد كه آن حضرت‌‌ علیه السلام براى سركوب عمالقه، سپاهى به حجاز فرستاد. در بازگشت، چون بنى‌‌اسرائیل متوجه نافرمانى سپاه از دستور آن حضرت شدند ایشان را از خود راندند و آنان به یثرب مهاجرت كردند.[6]

برخى مورخان اسلامى در این خبر تردید كرده‌‌اند.[7] به موجب گزارش دیگرى، هجرت آنان بر اثر ترس از حمله‌‌هاى بخت‌‌النصر، فرمانرواى بابل به فلسطین بوده است.[8] از دیگر علل مى‌‌توان به ازدیاد جمعیت یهود و امكانات محدود محل سكونت[9] و آگاهى آنان از ظهور پیامبر آخرالزمان در حجاز اشاره كرد.[10]

بنابر قول مشهور، هجرت یهود به یثرب، پس از حمله امپراتورى روم به فلسطین، كشتار یهود و ویرانى معبد ایشان صورت گرفت.[11] گویند: این واقعه قبل از آمدن اوس و خزرج به یثرب بوده است.[12]

استقرار در یثرب

برخى منابع اشاره دارند كه بنى‌‌قریظه در جنوب شرقى یثرب، بین وادى مهروز و مُذَیْنب ساكن گشتند.[13] وادى مهروز به آنان تعلق داشت كه سیل آن مدینه را تهدید مى‌‌كرد و در زمان عثمان جلوى آن سدى ساخته شد.[14] آنان با دیگر یهودیان مدت ها بر عرب آن شهر (اوس و خزرج) تسلط داشتند[15] و بنابر قولى در آن زمان (دوره‌‌ساسانیان)، خرجگزار مرزبان ایرانى «الزاره» در بحرین بودند.[16]

اقتصاد آنان عمدتاً متكى به كشاورزى بود. غَمْل، محل فرود بنى‌‌قریظه از پوشش گیاهى خوبى برخوردار بود.[17] چاه أبّا نیز از اموال آنان به شمار مى‌‌آمد [18] كه رسول خدا به هنگام غزوه بنى‌‌قریظه بدانجا فرود آمد.[19] بعاث (جایگاه جنگ اوس با خزرج در آستانه ظهور اسلام) نیز متعلق به بنى‌‌قریظه بود.[20]

موقعیت اقتصادى ایشان به‌‌گونه‌‌اى بود كه دارایى خود را به رخ دیگران مى‌‌كشیدند. بنابر نقل بعضى از مفسران، آیه‌‌ 10 سوره آل عمران/3 به یهود بنى‌‌قریظه و بنى‌‌نضیر اشاره دارد كه به اموال و فرزندان خود افتخار مى‌‌كردند: «اِنَّ الَّذینَ كَفَروا لَن تُغنِىَ عَنهُم اَمولُهُم ولا اَولدُهُم مِنَ اللّهِ شَیــًا و اُولئِكَ هُم وقودُ النّار»(ثروتها و فرزندان كسانى كه كافر شدند، [به كارشان نیاید و] هرگز آنان را در برابر [عذاب] خدا هیچ سودى نخواهد داشت [و عذاب را از آنان دفع نخواهد كرد] و‌‌ آنان خود، آتشگیره دوزخ‌‌اند).[21]

نیز به نقل مقاتل مقصود از كافران در آیه «اِنَّ الَّذینَ كَفَروا لَن تُغنِىَ عَنهُم اَمولُهُم ولا اَولدُهُم مِنَ اللّهِ شیـًا و اُولئِكَ اَصحـبُ النّارِ هُم فیها خلِدون»(كسانى كه كفر ورزیدند هرگز اموالشان و فرزندانشان چیزى [از عذاب خدا] را از آنان دفع نخواهد كرد و آنها اصحاب آتش‌‌اند و در آن جاودانه خواهند ماند) (سوره آل عمران/3، 116) بنى‌‌قریظه و بنى‌‌نضیر هستند كه به اموال و اولاد خود مى‌‌بالیدند.[22]

بنا به نقل عطاء بزرگان یهود بنى‌‌قریظه و دیگر یهود مدینه، ضعفاى صحابه پیامبر را به باد استهزا و مسخره مى‌‌گرفتند، از این‌‌ رو آیه 212 سوره بقره/2 در شأن آنان نازل شد:[23] «زُیِّنَ‌‌ لِلَّذینَ كَفَروا الحَیوهُ الدُّنیا و یَسخَرونَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ اتَّقَوا فَوقَهُم یَومَ القِیـمَهِ واللّهُ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب...». زندگى دنیا براى كافران زینت داده شده است، و افراد باایمان را مسخره‌‌مى‌‌كنند [كه گاهى دستشان تهى است، در حالى كه پرهیزگاران در قیامت برتر از آنان هستند... اموال‌‌ بر جاى مانده از آنها در غزوه بنى‌‌قریظه نیز‌‌گویاى ثروتمندى‌‌ آنان‌‌ است.[24]

شخصیت هاى آنان در این دوره شامل زبیر بن باطا‌‌بن وهب، عزال بن شموال (سَمْوال) و كعب‌‌ بن اسد بودند.[25] ابن هشام حدود 16 تن از بزرگان ایشان را نام برده است كه مردم به آنها مراجعه مى‌‌كردند.[26]

روابط بنى‌‌قریظه با پیامبر صلى الله علیه وآله

غالب سیره نویسان برآن‌‌اند كه رسول خدا پس از هجرت به یثرب با آنها پیمانى بست[27]؛ اما زمان آن دقیقاً مشخص نیست. از مفاد آن، خوددارى یهود از اقدام بر ضد پیامبر و مسلمانان بود. این پیمان به آن حضرت اجازه مى‌‌داد تا در صورت نقض آن از سوى یهود در ریختن خون آنان و به اسارت درآوردن ذریه ایشان آزاد باشد.[28]

همین پیمان تا سال پنجم هجرى مانع همكارى بنى قریظه با مخالفان رسول خدا گردید و آنان اعتراف داشتند كه از رسول خدا جز وفا و راستى چیزى ندیده‌‌اند[29] و آن حضرت ایشان را به پذیرش اسلام مجبور نساخته است.[30] در طى دوره همپیمانى، روابط خوبى میان آنان و پیامبر برقرار بود[31]، چنان‌‌ كه در غزوه بنى نضیر (سال چهارم هجرى) از اجابت دعوت عبدالله بن ابى منافق مبنى بر یارى بنى نضیر خوددارى ورزیدند.

به نقل مجاهد جماعتى از اوس و خزرج با بنى‌‌قریظه نیز ارتباط خویشاوندى (رضاع) داشتند و به آیین یهود درآمده بودند. با هجرت پیامبر به مدینه، انصار مى‌‌خواستند آنان را به پذیرش اسلام وادارند كه با نزول این آیه از این كار نهى شدند[32]: «لا‌‌اِكراهَ فِى الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَىِّ فَمَن یَكفُر بِالطّـغوتِ و یُؤمِن بِاللّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروهِ الوُثقى لاَانفِصامَ لَها واللّهُ سَمیعٌ عَلیم».(سوره بقره/2،256)

به روایت ابن عباس، انصار براى مسلمان كردن این عده به رغم نیازشان، كمك هاى مالى خود را مشروط به پذیرش اسلام كرده بودند كه با نزول آیه «لَیسَ عَلَیكَ هُدهُم ولكِنَّ اللّهَ یَهدى مَن یَشاءُ وما تُنفِقوا مِن خَیر فَلاَِنفُسِكُم وما تُنفِقونَ اِلاَّ ابتِغاءَ وجهِ اللّهِ و ما تُنفِقوا مِن خَیر یُوَفَّ اِلَیكُم و اَنتُم لاتُظلَمون»(سوره بقره/2،272) عملشان ناپسند دانسته شد.[33]

مطابق قولى، عبداللّه بن سلام (یهودىِ تازه مسلمان) به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت: بنى‌‌قریظه و بنى‌‌نضیر از ما دورى مى‌‌جویند و سوگند یاد كرده‌‌اند كه با ما نشست و برخاست نكنند و ما هم بر اثر دورى راه امكان همنشینى با اصحاب تو را نداریم. آیه «اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللّهُ و رَسولُهُ والَّذینَ ءامَنوا‌‌...‌‌»سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آورده‌‌اند...)(سوره مائده/5،55) نازل شد و ابن سلام رضایت خود را اعلام كرد[34]؛ اما بنا به گزارش هاى بسیارى در منابع اهل سنت و شیعه این آیه در شأن على علیه السلام نازل شده كه در حال ركوع انگشتر خود را صدقه داد.[35]

رفتار و اعمال یهود به گونه‌‌اى بود كه رسول خدا و مسلمانان به بنى قریظه نیز چون دیگر یهود پیمان شكن اعتماد چندانى نداشتند، از این رو با نزول آیه «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَتَّخِذوا الكـفِرینَ اَولِیاءَ مِن‌‌ دونِ‌‌ المُؤمِنین» اى كسانى كه ایمان آورده‌‌اید به غیر از مؤمنان كافران را ولىّ و تكیه‌‌گاه خود قرار ندهید) (نساء 4/144)، آن دسته از انصارى كه با آنان از طریق حلف و رضاع ارتباط داشتند از این كار نهى شدند.[36]

آیات 55 ـ 64 سوره انفال/ 8 بیانگر آن است كه پیامبر صلى الله علیه و آله بایستى با گروه پیمان شكن یهود روش محكم‌‌ترى در پیش گیرد تا افزون بر رفع خطر ایشان، مایه عبرت دیگران نیز باشد. میبدى در شأن نزول آیه 55 سوره انفال/8: «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِندَاللّهِ الَّذینَ كَفَروا فَهُم لا‌‌یُؤمِنون» (به یقین بدترین جنبندگان نزد خدا، كسانى هستند كه كافر شدند و ایمان نمى‌‌آورند) آورده است كه یهود بنى‌‌قریظه با رسول خدا صلی الله علیه و آله عهدى داشتند و آن را نقض كرده، مشركان را با در اختیار گذاشتن سلاح یارى دادند. سپس پشیمان شده، عذر خواستند

لینک کمکی