بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت قبيله قريش :
محتویات
1 نسب قریش 2 قریش در مکه 3 طایفههای قبیله قریش 4 قریش و کعبه 5 پیشه قریش 6 صفات عمومى قریش 7 قریش پس از اسلام 8 پانویس 9 منابعنسب قریش
بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب نضر بن کنانه، جد دوازدهم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است؛ از این رو هر طایفه ای که نسبش به «نضر بن کنانه» برسد، «قریشی» خوانده می شود و از قبیله قریش به شمار می آید. برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر اکرم دانسته اند و نسل او را قریشی به شمار می آوردند.[1]
نظر دیگر در مورد دلیل نامگذارى آنها به قریش با توجه به ریشه این کلمه بیان شده است به این صورت که "قریش" از ریشه قرش و به معناى كسب و نیز جمع شدن است و قرشیان، چنان كه در سوره قریش آمده، سفرهاى بازرگانى زمستانه و تابستانه داشته اند و آنان كه قبلاً در سرزمین مختلف پراكنده بودند، در مكه جمع شده و اسكان یافتند.[2]
قریش در مکه
تاریخ احتمالی تسلط قریش بر مکه، حدود دو قرن پیش از بعثت بوده است. پیش از آنان قبیله خزاعه در مکه مستقر بودند و امور آن را در دست داشتند و قریش به صورت پراکنده در اطراف مکه و کوهها و شعاب اطراف آن بسر می بردند؛ ولی در امور و سرپرستی مکه و بیت الله الحرام هیچ گونه دخالتی نداشتند. تا وقتی که قصی بن کلاب جد چهارم پیامبر که به همراه مادر و ناپدریش به شام رفته بود به مکه بازگشت و از حُلَیل بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگار کرد. حلیل نیز که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.
وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت بیتالله الحرام و کلیدداری خانه کعبه را به او واگذارد، اما پس از مرگش خزاعه کلید کعبه را که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش از قریش و بنیکنانه و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید.[3]
قصی در آبادانی مکه کوشید و دارالندوه را برای مشاوره رؤسای خاندان های قریش ساخت و سروسامانی به مکه داد. وی اداره امور مکه را تحت عنوان های «پرچمداری»، «پرده داری کعبه»، «سقایت حجاج» و... تقسیم کرد و هر قسمت را به یکی از خانواده ها سپرد. نوشته اند که او در بازسازی کعبه نیز تلاش هایی داشته است. پیش از قصی، اطراف کعبه تا فاصله زیادی از سکنه خالی بوده است؛ اما قصی آنها را در نزدیکی کعبه گرد آورد و تنها به اندازه طواف، محدوده ای را باقی گذاشت.
پس از قصی، فرزندان وی عبدمناف و عبدالدار و بعد از آن نیز هاشم فرزند عبدمناف و عبدالمطلب فرزند هاشم در مکه نفوذ فراوانی داشتند. در زمان هاشم بود که مکه به یک مرکزیت تجاری مهم تبدیل شد و قریش به کار تجارت در بلاد دوردست پرداختند. قرآن در سوره قریش به این مساله اشاره کرده است.
زمانی که قصی بن کلاب قریش را در مکه فراهم آورد، هر طایفه ای از آنان را در بخشی از مکه سکونت داد. او قسمت «وجه کعبه» یعنی معلاه یا بالای مکه را که شامل شعب ابی طالب به سمت بالا می شد، برای خود و فرزندانش برگزید. به همین دلیل فرزندان وی همه در این بخش سکونت داشتند. بخش اجیاد (شامل اجیاد کبیر و صغیر در پشت کوه ابوقبیس) را به بنی مخزوم داد. منطقه مسفله مکه در اختیار بنی جمح قرار گرفت و بنی سهم در ثنیه سفلی که امروزه به نام «شبیکه» معروف است، سکونت داده شدند. طایفه بنی عدی را (که عمر از آن تیره است) در پایین ثنیه مزبور، جایی که امروزه به جبل عمر معروف است، سکونت داد.[4]
طایفههای قبیله قریش
مسعودی مورخ مشهور اسلامی، طایفه های قبیله بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را 25 طایفه به شرح زیر دانسته است:
بنی هاشم بنی مطلب بنی حارث بنی امیه بنی نوفل بنی حارث بن فهر بنی اسد بنی عبدالدار بنی زهره بنی تیم بن مره بنی مخزوم بنی یقظه بنی مره بنی عدی بن کعب بنی سهم بنی جمح بنی مالک بنی معیط بنی نزار بنی سامه بنی ادرم بنی محارب بنی حارث بن عبدالله بنی خزیمه بنی بنانهاز طوایف 25 گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح یا قریش بطحاء» شهرت داشتند و طایفه هایی نیز در کوه ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند.[5]
قریش و کعبه
قریشیان به سرپرستی امور کعبه و مؤسسات آن توجه فراوانی داشتند و اقتصاد و سیاست آنان بر اساس مناصب مربوط به کعبه استوار بود. هر یک از موسسات وابسته به کعبه را یکی از بزرگان طوایف قریش عهده دار بود و غالباً مناصب کعبه در دست ده طایفه مهم قریش بود. این ده طایفه عبارت بودند از: بنی هاشم، بنی عبدالدار، بنی اسد، بنی مخزوم، بنی سهم، بنی تیم، بنی عدی بنی نوفل و بنی جمح.
مناصب کعبه که قریش عهده دار آن بود عبارت بود از: منصب «سقایت» (آبرسانی به زائران کعبه)، منصب «رفادت» (مهمانداری و پذیرائی زائران کعبه)، منصب «حجابت» (کلیدداری و دربانی)، منصب «قضاوت»، منصب «قیادت» (سرداری و سرپرستی کاروان های بازرگانی و جنگی)، منصب «عمارت» (نگهبانی و مراقبت از مسجدالحرام)، منصب جمع آوری و نگهداری اموال کعبه، منصب پرداخت دیه و غرامت و... .[6]
پیشه قریش
سرزمین مكه فاقد تولید بود. نه زمین قابل كشتى داشت و نه كالا و فراورده هائى كه خود مصرف كنند و به دیگران عرضه نمایند. از این روز ساكنان مكه به كار تجارت و سوداگرى اشتغال داشتند و زندگى خود را با وارد ساختن نیازمندی هاى خویش از خارج تامین مى نمودند. وجود مكه و تقدسى كه در میان قبایل عرب جاهلى داشت و منطقه حرم كه جایگاه امنى بود و آمد و رفت قبائل عرب از نقاط مختلف عرب نشین به مكه چه براى پرستش بت هاى خود و چه به منظور شركت در مراسم سالانه حج كه در ماه رجب و ذى الحجه انجام مى گرفت، زمینه خوبى براى تجارت تجار عرب و مبادلات تجارى آنها بود.
تجارت حجاز تقریباً در اختیار مردم قریش یعنى مردم مكه و اشراف طائف بود. تجارت قریش با فلسطین و سوریه (شامات) در شمال و با یمن در جنوب بود و گاهى تجار از راه دریا به حبشه و از راه نجد به حیره (عراق) تا مدائن پایتخت ایران ساسانى بود و شاید به داخل ایران هم آمد و رفت مى كردند. حتى با روم و مصر و هند هم رابطه تجارى داشتند.
تجار مكه تابستان ها را به شمال مى رفتند كه آب و هوائى خوش داشت و زمستان ها كه هوا سرد بود، راهى جنوب مى شدند. خداوند زندگى آنها را بدین گونه تامین مى كرد و در قرآن مجید مى فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ * إِیلَافِهِمْ رِحْلَهَ الشِّتَاء وَالصَّیْفِ * فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ * الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ» «براى این كه قریش با هم مانوس شوند (و دلهاشان با هم) الفت گیرد (آنها را به اندیشه سفر تجارت انداختیم) الفت یافتن آنها نسبت به هم در سفر تابستانى و زمستانى آنان تامین مى شد. پس قریش باید صاحب این خانه (كعبه) را پرستش كنند، خدائى كه آنها را از گرسنگى