بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت انوار وحي در صحنه هاي نبرد :
رضی الله عنه مقاله ی حاضر به عنوان یک مقاله ی فرهنگی و به مناسبت «هفته دفاع مقدس» درصدد تحکیم و تقویت مبانی ستیز با دشمنان دین می باشد، به فرموده رهبر معظم انقلاب: «هنر امروز ایران، هنر مقاومت است نه هنر تسلیم و سازش. این گونه هنر، شرط اصلی آگاهی و زمان شناسی و نیز شجاعت و گستاخی در برابر تهاجم وحشیانه ای است که در آن از همه ی ابزارها برای سرکوبی و به ذلت کشانیدن ملت، استفاده می شود.» مقدمه:علیهاالسلام اصولاً همه کارهای آدمی، برآمده از بینشی است که در آن قصد و نیتی نهفته است اِنَّما الاَعمال بِالنیّات . از طرفی طرز تلقی انسان نسبت به هر کاری پایه و مایه ارزش آن کار است. عمل یک انسان متقی که زاییده ی تقوای اوست، هیچ گاه با عمل انسانی که دارای هیچ گونه فکر و اعتقاد صحیحی نیست و صرفا بر اساس شهوت و غضب گام بر می دارد و از عقل و تعالیم وحی به دور است، قابل قیاس نخواهد بود اِنّما یتقبّل اللّه من المتقین (1).
از روزی که آفتاب عالم تاب اسلام پهنه ی گیتی را روشنی بخشید و مردم را از تاریکی های جهل و نادانی به نور حق رهنمون گشت یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النّور ، در بینش ها و تفسیرها و تحلیل های بشر نسبت به خالق هستی، جهان، پدیده ها، حادثه ها و بالاخره نسبت به خویشتن خویش تحولی بنیادین ایجاد کرد و جهان بینی او را الهی ساخت و نور معرفت را در دلش تاباند.
انسانِ مسلمان دیگر به دنبال هرزگی نبود، بلکه خود را در برابر کارها و حتی انگیزه های پوشیده از دیده دیگران مسؤول می دانست. اسلام به او گوشزد کرد که تو خلیفه ی خدایی اِنّی جاعِلٌ فی الارض خلیفه(2) و از روح الهی در تو دمیده شده و نَفَختُ فیه مِن روحی(3) و تو حامل امانت الهی هستی اِنّا عَرَضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فاَبَیْنَ ان یَحمِلْنَها و اَشْفَقْنَ مِنها و حَمَلهاالانسان...(4) .
یکی از آن مواردی که بینش انسان به برکت تعالیم وحی نسبت بدان تغییر یافت، جنگ و نبرد با دشمنان بود. تا قبل از آن، هدف از جنگ و خونریزی، کسب سلطه و چیرگی بر دشمن برای گسترش دایره شهوترانی خود و استعمار دیگران بود، و در یک کلام، هدف جز هواهای نفسانی و رسیدن به آرمان های شیطانی چیز دیگری نبود. اما با ظهور اسلام، جنگ و جهاد معنای تازه ای یافت و دارای ابعاد و جلوه های متعالی شد، که ما اینک گوشه هایی از آن ابعاد و ویژگی ها را مورد بررسی قرار می دهیم و برای این منظور از قرآن کریم استمداد می جوییم. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «قرآن امرکننده (به نیکی ها) و بازدارنده (از بدی ها) است، (ظاهرا) ساکت و (در واقع) گویاست، حجت خداوند بر مردمان است که از آنان بر عملِ بدان پیمان گرفته است.»(5) جهاد و مجاهدان محبوب خدا:
قرآن کریم در چند مورد به این نکته که «خداوند جهاد و مجاهدان را دوست دارد.» تصریح کرده است؛ در آیه ی (4) سوره ی صف می فرماید:
«اِنّ اللّه یُحِبّ الذینَ یقاتلون فی سبیله صفّا کأنّهم بُنیانٌ مرصوص.» «خداوند آن مؤمنان را که در صف جهاد کافران مانند سدّی آهنین محکم و استوارند دوست دارد.» در آیه (146) سوره ی آل عمران هم می فرماید:
«وَ کَأیِّنْ مِن نبیٍّ قاتَلَ معه رِبّیّونَ کثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اَصابَهم فی سبیل اللّه و ماضَعُفوا و مَا اسْتَکانوا واللّه یُحبُ الصابرین.» «چه بسیار روی داده که همراه با پیغمبری، گروه زیادی از پیروانِ خدا جویش جنگیدند. آن ها در برابر آنچه در راه خدا به آن ها می رسید، سست نشدند و زبونی نورزیدند و خداوند استقامت کنندگان را دوست می دارد.»
همچنین در آیه ی (54) سوره ی مائده می فرماید:
«یا ایها الذین امنوا مَن یَرتَدَّ منکم عن دینه فَسَوف یأتی اللّه ُ بِقَومٍ یُحِبُّهم و یُحِبّونَه أذِلّهٍ عَلی المؤمنینَ اَعِزّهٍ علی الکافرین یجاهدون فی سبیل اللّه ِ و لایَخافون لومهَ لآئمٍ ذلک فَضْلُ اللّه یُؤتیهِ مَن یشاء واللّه واسعٌ علیمٌ.»
«ای کسانی که ایمان آورده اید هر کس از شما از دین و آیین خود برگردد، (خود زیان کرده و به خدا ضرری نرساند) به زودی خداوند گروهی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنین، فروتن و در مقابل کافرین، سرسخت و گردن فرازند، در راه خدا جهاد کنند و از نکوهش، هیچ ملامت گری نهراسند. این فضل خداست که به هر کس عطا کند و خداوند گشایش گری داناست.»
آری، اگر «مجاهد فی سبیل اللّه » با این اعتقاد و بینش که:
«خداوند، جهاد و مجاهدان را دوست می دارد» وارد معرکه نبرد شود، تمامی سختی ها و مشکلات برای او طعم دیگری خواهد داشت و با زمزمه ی «هر چه از دوست رسد نیکوست»، خویشتن را به آب و آتش خواهد زد و در راه اعلای «کلمه اللّه » به پیش خواهد تاخت و کلمه اللّه هی العُلیا(6) و اصولاً بی جمال جانان، زندگی برایش قابل تحمّل نخواهد بود:
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد |
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد |
هر قطره ای در این ره صد بحر آتشین است |
دردا که این معما شرح و بیان ندارد(7) |
از آن جا که «مجاهد فی سبیل اللّه » عاشق خدا و دلداده ی اوست، هم خدا را می خواهد و هم آنچه را که خدا می خواهد، طالب است. عشق انسان به ذات باری تعالی بدان جهت است که او سرچشمه ی کمال است و لذا هر فرمان و دستوری دهد نیز کامل است؛ چه رسد به این که علاقه ی خود را نیز بدان ابراز نماید. کدام عاشق است که بتواند از آن سرباز زند، جز مدعیان دروغین؟!
باری عاشق و محبّ واقعی مطیع معشوق ومحبوب خویش است انّ المُحبّ لمن یُحبّ مطیع .(8)
از سوی دیگر چون خدا اینان را دوست دارد، لازمه اش آن است که از هر گونه ظلم و ستمی مصون بوده و ناخالصی های کفر و فسق و فساد را در خویش راه ندهند. چرا که خدای سبحان در آیات متعددی می فرماید که کافران،(9) ظالمان،(10) مسرفان،(11) مفسدان،(12) مستکبران،(13) خائنان،(14) تجاوزکنندگان،(15) فرحین(16) و... را دوست نمی دارد. در نتیجه آن جا که رذایل از دامن انسان مجاهد برچیده شد، مزیّن به فضایل و اخلاق شایسته می شود و در زمره ی متقین،(17) محسنین،(18) صابرین،(19) متوکلین،(20) توابین،(21) متطهرین(22) مقسطین(23) و... که مورد علاقه ی خدا هستند، قرار می گیرد.
قابل توجه این که مقصود از دوست داشتن خداوند، میل قلبی به موافقات و ملایمات طبع، آن طوری که در ممکن الوجود قابل تصور است، نیست. چرا که ذات پاک باری تعالی منزه از صفات و ویژگی های ممکن الوجود است. بلکه مراد، تحقق آثار دوستی و محبت است. یعنی خدا هرگاه بنده ای را دوست داشت، پرده از روی دل او بالا می زند و جمال بی مثال خود را برای او متجلی می سازد و خانه ی دل او را از غیر خود می پردازد و مست خود می گرداند:
هشیاری من بگیر و مستم بنما |
سرمست ز باده ی اَلَستم بنما(24) |
و نشانه ی چنین دوستی ای هم آن است که بنده، خدا را بر غیر او مقدم کند و از معاصی بپرهیزد و از یاد حقّ جلّ و علا غافل نگردد و رغبتش به دنیا کم شود و فقط به خدا روی آورد:
دل که آشفته ی روی تو نباشد دل نیست |
آن که دیوانه ی خال تو نشد عاقل نیست(25) |
قدم به راه طلب چون نهی ز جان بگریز |
که شرط راه بود جان من! سبکباری(26) |
سر کویش هوس داری هوا را پشت پایی زن |
در این اندیشه یکرو شو دو عالم را قفایی زن |
بساط قرب می جویی خرد را الوداعی گو |
وصال دوست می خواهی بلا را مرحبایی زن(27) |
در برخی از اخبار قدسی چنین آمده است: «مرا بندگانی هست که ایشان مرا دوست دارند و من ایشان را دوست دارم و ایشان مشتاق من و من مشتاق ایشانم. ایشان مرا یاد می کنند و من ایشان را. و اول عطای من به ایشان آن است که نور خود را به دل ایشان می افکنم. پس ایشان از من خبر می دهند، همچنان که من از ایشان خبر می دهم. و اگر آسمان ها و زمین ها را در ترازوی ایشان نهم، در حق ایشان کم می شمارم و رو به ایشان می آورم و کسی که من رو به او آوردم، احدی نمی داند که چه می خواهم به او عطا کنم:(28)
گر از سبوی عشق دهد یار جرعه ای |
مستانه جان ز خرقه ی هستی درآورم(29) |
خداوند قهّار در آیات فراوانی به جنگ و جهاد با دشمنان امر فرموده است؛
از جمله در آیه ی (216) سوره ی بقره می فرماید:
«کُتب علیکم القتال و هو کُرهٌ لکم و عسی أن تَکْرهوا شیئا و هو خیرلکم و عسی أن تُحِبُّوا شیئا و هو شرّلکم واللّه یعلم و انتم لاتعلمون.» «جهاد در راه خدا بر شما واجب شد، در حالی که برایتان ناگوار است. چه بسا چیزی را ناخوش بدارید و حال آن که برایتان خیر باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و حال آن که شر شما در آن باشد. خدا می داند و شما نمی دانید.»
و در آیه ی (190) از همین سوره می فرماید:
«و قاتلوا فی سبیل اللّه الذین یقاتلونکم و لاتعَتَدوا...» در راه خدا، با کسانی که با شما می جنگند، نبرد و جهاد کنید، ولی تجاوز مکنید.
و همچنین در آیه ی (39) سوره ی انفال می فرماید:
«و قاتلوهُم حتّی لاتکونَ فِتنهٌ و یکونَ الدینُ کُلّهُ للّه ...» «و با آن ها (کفار) پیکار کنید تا فتنه (شرک) پایان گیرد و دین کلاً مخصوص خدا گردد.»(30)
پس از ظهور اسلام در سرزمین سراسر ظلمت جزیره العرب، در آغاز، پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله وسلم مأموریت یافت تا قوم و خویشان نزدیک خود را به آیین نورانی اسلام فراخواند. کم کم با افزایش یاران حضرت و پیروان اسلام، اذیت و آزار مشرکان مکه نیز فزونی یافت و با همه ی این ها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم هنوز مأمور به جهاد و مقابله به مثل نشده بود و از همین روی، یاران باصفا و مخلص وی زیر شکنجه های طاغوتیان با ندای روح بخش «اللّه » و «اَحد اَحد» ایستادگی کردند و استقامت خود را به نمایش می گذاشتند.
اذیت ها و شکنجه هایی که به یاسر، سمیه و بلال و دیگر مجاهدان خاموش در زیر آفتاب سوزان مکه به وسیله ی سنگ های سنگین و داغ وارد می کردند و آن ها دست از عقاید و ایده های برحق خویش بر نمی داشتند، مایه ی پند و عبرت تمامی پیروان راستین اسلام است که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره ی خون، دست از «اللّه » برندارند و راست قامتانِ جاودانه ی تاریخ باقی بمانند.
پس از هجرت پرافتخار رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و تشکیل حکومت مقدس اسلام در مدینه، در سال دوم هجرت، فرمان جهاد از جانب خدای سبحان صادر شد و مسلمانان با ظهوری قدرتمندانه صحنه ی سیاست زمان را به نفع خویش تغییر دادند ان اللّه (عزّوجل) بَعَث رسوله بالاسلام الی الناس عشرسنین فاَبَوا ان یقبلوا حتّی اَمَره بالقتال، فالخیر فی السیف و تحت السیف...(31) . نهال نوپای اسلام به تدریج بر ساق خویش استوار شد... فاستوی علی سُوقه(32) و در این راه، ذوالفقار علی علیه السلام نقشی مهم و سرنوشت ساز ایفا کرد(33) لضربه علیّ خیر من عباده الثقلین (34).
به هر ترتیب حدود بیست و شش غزوه عملیات نظامی با فرماندهی رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم و سی و شش سریّه عملیات نظامی به فرماندهی نمایندگان رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم حاصل تلاش های خستگی ناپذیر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و یاران باوفای وی در قلع و قمع دشمنان دین و دفاع از حوزه ی اسلام است. نخستین غزوه طبق گفته ی برخی از محققان غزوه ی «ابواء» و آخرین آن، غزوه ی «تبوک» است.(35)
در قرآن کریم از غزوه ی «بدر» و «حُنین» در سوره های آل عمران و توبه یاد شده و از غزوه ی «احزاب» در سوره ی احزاب و از غزوه ی «اُحُد» در خلال آیات سوره ی آل عمران سخن به میان آمده و به واقعه ی «بنی نضیر» در ضمن سوره ی حشر و به غزوه ی «خیبر» در سوره ی فتح و به جنگ «بنی المُصْطَلق» در سوره ی منافقون و به فتح مکه در سوره ی «فتح» (بدون ذکر نام) اشاراتی شده و بیش تر آیات سوره های انفال و محمد صلی الله علیه و آله وسلم ناظر به غزوه ی بدر است.
اما در مورد اولین آیاتی که به جهاد فرمان داده، اختلاف است؛ برخی گفته اند: آیات 38 تا 40 سوره ی حج مربوط به زمانی است که برای نخستین بار دستور جهاد صادر شده و ترجمه ی آن آیات چنین است: «خدا از کسانی که ایمان آورده اند، دفاع می کند، که خدا خیانت کنندگان کفر پیشه را دوست ندارد و به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گشته، اجازه ی جهاد داده شد؛ چرا که مورد ستم واقع شده اند و خدا بر یاری ایشان تواناست؛ همان ها که از دیار خود به ناحق اخراج شدند و جرمشان این بود که می گفتند: پروردگار ما «اللّه » است. و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله ی دیگر مردمان دفع نمی کرد، دیرها و صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران می شد. و خداوند هر کس را که یاری اش کند، یاری دهد. چرا که خداوند نیرومند و شکست ناپذیر است.»
برخی دیگر از عالمانِ تفسیر معتقدند که اولین آیه ی جهاد، آیه ی (190) سوره ی بقره است: «و قاتلوا فی سبیل اللّه الذین یقاتلونکم و لاتعتدوا ان اللّه لایُحبّ المعتدین.» در راه خدا با آنان که با شما می جنگند، بجنگید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکنندگان را دوست نمی دارد.
و بالاخره دسته ی سوم عقیده دارند که آیه ی (111) سوره ی توبه اولین آیه ی جهاد است: «اِنّ اللّه َ اشْتَری من المؤمنینَ اَنفسهَم و اَموالَهم بأنّ لهم الجنَّهَ یُقاتلون فی سبیل اللّه فیَقتُلونَ و یُقتَلونَ وعدا علیه حقّا فی التوریهِ و الانجیل و القرآنِ و مَن اوفی بِعَهده من اللّه فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعکم الذی بایَعْتُم به و ذلک هو الفوز العظیمُ.» «خداوند در مقابل بهشت، جان ها و اموال مؤمنان را خریداری کرده به این صورت که در راه خدا می جنگند، می کشند و کشته می شوند. این وعده ای حتمی است که خدا در تورات و انجیل و قرآن به عهده گرفته؛ وفادارتر از خدا به پیمان خویش کیست؟ اکنون مژده و بشارت باد بر شما به خاطر داد و ستدی که با خدا کرده اید. این است رستگاری و پیروزی بزرگ.»
البته هر کدام از سه گروه فوق الذکر برای ادعای خود وجوهی ذکر کرده اند، لیکن از آن جا که معمولاً روش قرآن کریم در مورد تشریع احکام، برای اولین بار آن است که به مقدمه چینی می پردازد و با ذکر یک سری مطالب مربوط به آن حکم، اذهان و افکار مخاطبان را آماده ی پذیرایی آن می سازد. در مورد جنگ و جهاد نیز قاعدتا لازم است با ذکر یک سلسله مقدمات و مطالب مورد نیاز برای مسلمین صدر اسلام، ذهن و دل ایشان را برای فداکاری و جان بازی در راه خدا آماده گرداند. با توجه به این نکته بعید نیست که آیات 38 تا 40 از سو2ره ی حج اولین آیات جهاد باشند، چرا که علاوه بر آن که مشتمل بر اذن صریح برای اقدام به جهادند با ذکر مقدماتی اذهان مخاطبان را برای پذیرش حکم مهیا ساخته اند. روی همین جهات، مرحوم علامه طباطبایی قدس سره می فرماید:
«اعتبار، مستدعی آن است که آیات سوره ی حج، اولین آیات جهاد باشند و آن به خاطر این است که مشتمل بر اذن صریح بوده و دربرگیرنده ی مقدمه چینی و آمادگی ایجاد نمودن و تهییج مردم و تقویت قلوب و ثبات قدمشان می باشد، از راه اشاره و تصریح به وعده ی پیروزی و ذکر عذاب هایی که خداوند بر اهل ظالم سرزمین هایی که قبل از ایشان می زیستند، نازل کرده است؛ که تمامی این ها از لوازم تشریع احکام مهم و بیان و ابلاغ آن ها برای اولین بار می باشد، به خصوص جهاد که اساس آن قربانی گشتن و فدا شدن بوده و از مشکل ترین و مشقت بارترین احکام اجتماعی و از سخت ترین احکام اسلام و نزدیک ترین آن ها به حفظ پایه های دینی می باشد. به همین جهات، ابلاغ آن برای اولین بار نیازمند بسط سخن و بیداری اذهان می باشد، همچنان که در این آیات مشاهده می شود؛ چرا که در آغاز می گوید: خدا مولای مؤمنین است و از آنان دفاع می کند، سپس تصریح می کند که آنان در جنگیدن مأذون ند و مظلومیت آنان را ذکر می کند. و این که جنگیدن تنها راه حفظ اجتماعات صالح است را نیز گوشزد می نماید و آنان را توصیف می کند به این که: ایشان برای تشکیل مجتمع دینی که در آن کارهای نیک انجام شود صلاحیت دارند. سپس عذاب های نازل شده بر سرزمین هایی که اهل آن ها ظالم بودند را ذکر کرده و این که این مشرکین را مانند کسانی که قبل از آن ها بودند، مورد عقوبت قرار می دهد را نیز بیان نموده است.»(36) معامله با خدا:
در برخی از آیات قرآن کریم به این نکته که «جهاد، معامله با خداست» اشاره شده است؛ از جمله در آیه ی (111) سوره ی توبه، خداوند سبحان می فرماید: «اِنّ اللّه اشتری مِن المؤمنینَ...» که در چند سطر گذشته ذکر شد و خلاصه ی مطلب آن که خداوند در این آیه «خود را مشتری و مؤمنین را فروشنده و جنس و کالای خریداری شده را جان ها و اموال مؤمنان معرفی نموده، و سند این بیع را تورات و انجیل و قرآن قرار داده است.» و لیکن در این جا این سؤال به ذهن خطور می کند که آیا به راستی جهاد در راه خدا معامله ای است که خدا در آن نفع می کند؟!
علامه محمدتقی جعفری در پاسخ این سؤال چنین می گوید:
«نه، هرگز! این حقیقتی والاتر از خرید و فروش است. به کار بردن این دو کلمه در پدیده ی فوق، معامله ی مطابقِ اصلِ:
چون که با کودک سر و کارت فتاد |
پس زبان کودکی باید گشاد |
است اگر این پدیده ی جهاد را درست تحلیل کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که جان آدمی با ورود به میدان کارزارِ هدفدار الهی و گام گذاشتن آزادانه به مرز زندگی و مرگ است که از مجرای معامله بازی ها و سوداگری ها بالاتر می رود و طبیعت خود را در می یابد... آیا می توان گفت: به نتیجه رسانیدن «حیات معقول» و عبور از مجرای قوانین زنجیری طبیعت به جایگاه اصلی که ابدیت است، سوداگری است؟ این یک اشتیاق طبیعی روح آدمی است که:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش |
بازجوید روزگار وصل خویش(37) |
در آیه ی (10 و 11) سوره ی صف نیز می خوانیم: «یا أیُّهَا الذین امَنُوا هل أدلّکم علی تِجارهٍ تُنجِیکم من عذابٍ ألیم، تؤمنون بِاللّه ِ و رسولهِ و تُجاهِدون فی سبیل اللّه بِأموالکم و أنفسکم ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون.» «ای کسانی که ایمان آورده اید، آیا شما را به معامله و تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک نجات بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان آورید و با اموال و جان های خود در راه جهاد کنید، که این برای شما بهتر است اگر بدانید.» امتحان الهی:
در بسیاری از آیات قرآن کریم به مسأله ی آزمایش مردم، به عنوان یک سنت الهی اشارت رفته است که یک مورد از آن، سنت مقدس الهی در زمینه ی جنگ و جهاد است. به عنوان نمونه در آیه ی (140 تا 143) سوره ی آل عمران چنین فرموده است:
«اگر در غزوه ی اُحُد به شما جراحت و آسیبی وارد شد، به آن جمعیت (کفار) نیز در غزوه ی بدر آسیبی همانند آن وارد گشت و ما روزگار (شکست و پیروزی) را در میان مردم می گردانیم، تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند معلوم بدارد و از میان شما گواهانی بگیرد و خدا ستمکاران را دوست نمی دارد و تا خدا افرادی را که ایمان آورده اند، خالص و پاکیزه گرداند و کافران را نابود سازد. آیا گمان کردید که بدون آزمایش و امتحان و با صرف ادعای ایمان بی آن که خدا مجاهدان و استقامت کنندگان را معلوم گرداند، وارد بهشت خواهید شد؟ شما پیش از آن که به میدان نبرد و کارزار شوید آرزوی شهادت داشتید، اینک آن را با چشم خود دیدید در حالی که خیره در آن نگاه می کردید و حاضر به جنگ و جهاد نبودید ».
باری، در ماجرای جنگ اُحُد که، در ظاهر، مسلمانان شکست خوردند و به پیکره ی اسلام جراحتی وارد آمد و حضرت حمزه سیدالشهدا (س) نیز در همین نبرد، شربت شهادت نوشید، خدای متعال برای دلداری و روحیه دادن به مسلمین می فرماید:
سنت من بر آن قرار گرفته که روزگار، گَهی دست این دسته و گه نزد آن گروه باشد. شما در جنگ بدر آنان را شکست سختی دادید و امروز هم شکست خوردید. زندگی بشر همواره تلخ و شیرین بوده و هیچ کدام هم پایدار نبوده اند. آنچه مهم است این که انسان عمل به وظیفه نماید.
حضرت امام خمینی، آن ابرمرد تاریخ و احیاگر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم ، هماره در طی جنگ تحمیلی استکبار جهانی علیه جمهوری اسلامی به امت قهرمان و دلیر و شهیدپرور خویش تذکر می دادند که: ما مأمور به تکلیف هستیم؛ نه مأمور به نتیجه.
سپس قرآن می فرماید: این سنت الهی نتایج پربار و زیادی دارد که فهم شما از درک همه ی آن ها ناتوان است. و از باب نمونه چند نتیجه را ذکر می کند؛ اول آن که: امتحان الهی برای جداسازی مؤمن حقیقی از مدعیان دروغین است. و دیگر این که: از میان شما عده ای را به عنوان گواه و شاهد برگزیند. و سوم آن که: مؤمنین از ناخالصی های کفر و نفاق پاک شوند و کافران نابود گردند.
آری، مؤمن چونان طلای ناب است که گاه اطراف آن را زنگار و ناخالصی ها در بر می گیرد، ولیکن خدای رحیم با سنت آزمایش، او را می ساید و ناخالصی هایش را جدا می سازد، و همچون آینه ی صاف و باصفا لایق محضر ربوبی می گرداند: «فی تَصاریف الأحوال یُعلم جواهر الرجال.»(38)
به هر حال یکی از محاسن شکست مسلمین در نبرد احد آن بود که فهمیدند همواره پیروزی نصیب آن ها نخواهد بود، بلکه سنت امتحان و آزمایشی هم در کار است.
از سوی دیگر، لازمه ی آن گمان بی اساس که همیشه پیروزی را برای خود می دانستند، این می شد که فکر کنند هرکس شهادتین را بگوید و در زمره ی مسلمین قرار گیرد، بی حساب وارد بهشت خواهد شد و دیگر فرقی بین آنان که در ظاهر ایمان آورده و مسلمان شده اند با آنان که در واقع دل به خدا بسته و مؤمن راستین شده اند، باقی نخواهد ماند. لذا قرآن به منظور ابطال این گمان سست بنیاد می فرماید: «آیا گمان کردید که وارد بهشت خواهید شد بی آن که در راه خدا جهاد و استقامت نمایید؟»(39)
آنگاه می فرماید: شما که آرزوی شهادت و جان