فایل رایگان پاورپوینت پروين

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت پروين :

کرامتی از حضرت معصومه علیهاالسلام
سلام محمدجان. چطوری؟ کم تر سراغ مارو می گیری. خیلی وقته که نتونستم چیزی برات بنویسم. محمد دلم خیلی گرفته. می دونی که خیلی به یادت ام. کاش من رو هم با خودت برده بودی. خوش به حالت محمد. رفتی و راحت شدی از این دنیا. دیگه خسته شدم. شب و روزم شده گریه. می دونی محمد دیگه حتی دکترهایِ تهران هم فایل رایگان پاورپوینت پروين رو جوابش کردن. گفتن که دیگه از دست شون کاری ساخته نیست. هر چند می دونم که همه چیز رو می دونی اما بگذار بگم و عقده ام رو وا کنم. خسته شدم از بس نتونستم چیزی بگم. بذار حرف بزنم. بذار درددل کنم. هر چند می دونم که همه چیز رو خیلی خوب می دونی. کارم شده گریه کردن. فایل رایگان پاورپوینت پروين دیگه غذا هم نمی تونه بخوره. دست هاش دیگه حرکت ندارن. می دونی محمد بچه مدرسه ای ها دارن برای امتحان آماده می شن. همکلاسی های فایل رایگان پاورپوینت پروين هر چند وقت می آن و بهش سر می زنن. دلم خوش بود که می تونه امسال برهِ دانشگاه. کاش این جا بودی محمد. پیش من. پیش دخترت. محمد فایل رایگان پاورپوینت پروين حرف هم نمی تونه بزنهِ اما کارهایی می کنه که آتش به جگرمون می ریزه. زُل می زنه به یه جا و اشک می ریزه. همین امروز زل زده بود به عکست که روی تاقچه است. خیلی وقته که به من سر نزدی. قبلاً با معرفت تر بودی محمد. به تو احتیاج دارم. خیلی زیاد. دوست دارم باهات درددل کنم. دستمون خیلی تنگ شده. بی چاره آقاجون. هر چی داشت خرج کرد. مامان گفت که بریم مشهد. پابوس امام هشتم علیه السلام . نمی دونم چی بگم. اگه بریم می ترسم توی راه حال فایل رایگان پاورپوینت پروين بدتر بشه. به آقاجون گفتم هر طور صلاح می دونن انجام بدن. دعا کن محمد. دعا کن. باور کن دیگه بریدم. دیگه خسته شدم از این دنیا.
والسلام، همسرت
جمعه 27 خرداد
عزیزم سلام. ما الان قم هستیم. دیروز از کرمانشاه حرکت کردیم که بریم تهران و از اون جا هم بریم مشهد. اما توی راه حال فایل رایگان پاورپوینت پروين خیلی خراب شد. تشنجّش شدیدتر شد. تصمیم گرفتیم چند روزی قم بمونیم. الان ساعت 5/6 صبحه. ما حدود ساعت 2 رسیدیم مسافرخانه. من و آقاجون و مامان نشستیم پیش فایل رایگان پاورپوینت پروين. دخترت نمی تونه بخوابه. نه می خوابه نه حرف می زنه. فقط زل می زنه به یه جا. دارم دق مرگ می شم. اتاق مون نزدیک حرم حضرت معصومه علیهاالسلام است. وقتی رسیدیم قم نزدیک پلیس راه آقاجون از میون چراغ های روشن شهر حرم رو با اون چراغ های زرد و طلایی رنگش به ما نشون داد و شروع کرد گریه کردن. همون جا بند دلم رو گره زدم به گنبد طلایی بارگاه دختر آقا موسی بن جعفر علیه السلام خواهر امام هشتم علیه السلام . اشک مجال دیدن رو از من گرفته بود. دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم. آقاجون و مامان با این که خودشون هم گریه می کردن از من می خواستن صبر کنم. دست بردم زیر چونه ی فایل رایگان پاورپوینت پروين و صورتش رو گرفتم طرف گنبد طلا. گفتم خانم دخترمو می بینی. از تو می خوامش. می خواستیم بریم پیش داداشت امام رضا علیه السلام . شاید قسمت بود که اول بیاییم پیش شما. گفتم خانم تو رو به پهلوی شکسته ی مادرت خانم. خانم تو رو به هر چی و هر کسی که دوست داری. بچه ام یتیمه. من شفای اونو از تو می خوام. فایل رایگان پاورپوینت پروين زل زده بود به گنبد طلا. اون هایی که توی ماشین صدای من رو می شنیدن اشکشون در اومد. چندتایی هم صدای گریه شون می اومد. مامان دست انداخته بود دور گردنم و می گفت که مطمئنه حضرت معصومه علیهاالسلام فایل رایگان پاورپوینت پروين رو شفا می ده. حالا که فکر می کنم می بینم که من هم همین احساس رو دارم. من هم مطمئنم که از حرم دست خالی بر نمی گردیم . امروز ق

لینک کمکی