فایل رایگان پاورپوینت ماجراي يک رؤياي صادقه درباره آينده رهبري

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت ماجراي يک رؤياي صادقه درباره آينده رهبري :

عالم عامل و عارف واصل، حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی تهرانی همراه با برادر کوچک ترشان، مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ازجمله برجسته ترین و قدیمی ترین شاگردان حضرت امام خمینی به شمار می آیند. ایشان دوران کودکی و نوجوانی را در دامان و مکتب پدر بزرگوارشان، مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی تربیت یافتند. پدری که از اخیار روزگار خود و تربیت شده بزرگانی همچون مرحوم آیت الله سید علی قاضی(ره) بود.

آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی دوره سطح علوم حوزوی را در نوجوانی گذرانید و در سن 18 سالگی با مهاجرت به قم در زمره جوان ترین شاگردان درس خارج مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی قرار گرفت. هنگام عزیمت ایشان به قم، باوجودآنکه پدر بزرگوارشان با عموم مراجع وقت، مراوده داشتند، اما به مرتضایش، پیوند خاص با حاج آقا روح الله را توصیه کرد.

حاج آقا مرتضی در طول سالیان اقامت در قم همپای دوست صمیمی اش مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی از مائده حکمت، معرفت و اخلاق امام خمینی بهره مستوفی می گیرد. اما انس و محبت متقابل بین حاج آقا مرتضی و حضرت امام خمینی فراتر از استاد و شاگردی بود. تا آنجا که حتی در برخی تابستان ها که امام در روستای امام زاده قاسم تهران مستقر می شدند، حاج آقا مرتضی از بیشترین انس و مجالست با مراد محبوب خود برخوردار بود و گاهی با اشاره امام به طور شبانه روز در محضر معظم له ماندگار می شد.

عشق و علاقه به امام، حاج آقا مرتضی را در نیمه دوم دهه 40 نیز به نجف اشرف کشاند و در همان فرصت راقم این سطور توفیق یافت تا 47 سال پیش به طور خصوصی بخشی از کفایه الاصول را در محضر ایشان به شاگردی بنشیند.

بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمین. وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلهِ الطّاهِرین و لَعنهُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین.

با آن که ضربان قلبم چهل تا چهل وپنج در دقیقه است اما صحبت درباره موضوع مورد نظرم را لازم می دانم بنده این طور فکر کرده ام که ابتدا اشاره ای داشته باشم به ذاتیات آیه الله خامنه ای «سلام الله علیه» که تقریباً از پانزده شانزده سالگیِ ایشان اطلاعِ نزدیک دارم و تصورم بر این است که ایشان اگر ازاین صحبت مطلع شوند یکی دو نکته را تعجب خواهند کرد که بر حسب ظاهر جز خودشان اطلاع نداشته اند و این در حافظه و اطلاعات من هست.

و بعد وارد تصمیم های ایشان می شوم و مأخذ حرکت ایشان را هم عرض می کنم که کدام یک از این ذاتیات است و بعد هم اشاره ای می کنم به آنچه که به عنوان نقیصه در جامعه دیده می شود و این را با استدلالی که در ذهنم هست بیان خواهم کرد.

اشاره حاج آقا مرتضی تهرانی به رؤیای صادقه آیت الله خامنه ای درباره آینده رهبری

البته این نقیصه ای که در جامعه وجود دارد منحصر به زمان ایشان نیست و از زمان امیرالمؤمنین«صلوات الله علیه» و بلکه از زمان رسول اکرم «صلوات الله علیه» بوده است و در زمان ما هم بوده و مواردش هم در ذهنم هست که اشاره می کنم. یعنی فاعل در فاعلیت خودش تام است، ولی قابل در قابلیت خودش تمامیت ندارد و قهراً این نقایص به چشم می خورند و کسانی که قدرت تحلیل مسئله را آن طوری که صحیح است، ندارند، به اشتباه در نسبت مبتلا می شوند.

بنده در حدود 62- 63 سال پیش به تبعیت از مرحوم والدم «رضوان الله تعالی علیه» از تهران به مشهد مقدس هجرت کردم. آن زمان در مدرسه مروی تهران حجره داشتم و در سطح مشغول تحصیل سطح بودم.

در مشهد یکی از علما و مدرسین رسمی بود که شنیدم در لمعه خیلی مسلط است. مرحوم حاج سید احمد مدرس یزدی. فرزندی هم داشت به نام آقا سید جلال که بعد از پدر بزرگوارش مرد فاضلی شد و در مشهد مدرس بود که هر دو را بزرگان می شناختند. من اخوی بزرگ آقا را در درس آقای مدرس یزدی دیدم. تقریباً مشخص بود که بنده در معیت مرحوم حاج آقا از تهران آمده ام و از طلبه های مشهد نیستم. ایشان اظهار لطف کردند و چیزی نگذشت که انس ما بیشتر شد. گاهی اوقات پنج شنبه ها ایشان به منزل ما تشریف می آوردند که در اواسط بازار سرشور مشهد، کوچه ای بود به نام کوچه بانک شاهی. در آنجا بودیم.

آقا هم به اتفاق اخوی بزرگشان آقای سید محمد یک پنج شنبه به منزل ما تشریف آوردند. آن موقع حدود شانزده سال داشتند. در همان جلسه اول توجهم به ایشان جلب شد. علتش هم این بود که شواهدی را در چهره مبارک ایشان دیدم. ایشان از نظر بیت هم متعلق به یک بیت باتقوا بود، به گونه ای که من هر وقت می خواستم نماز ظهر و عصر را به جماعت بخوانم، به مسجد گوهرشاد نمی رفتم؛ بلکه نماز مرحوم آسید جواد خامنه ای، ابوی بزرگوار ایشان می رفتم. در بازار سرشور، مسجد آذربایجانی ها. ایشان مرد بزرگواری بود و در منزل لمعه تدریس می کرد.

بنده لمعه را در تهران خوانده بودم، ولی درس مرحوم آسید احمد مدرس یزدی بسیار پخته بود و ایشان کمال تسلط را به فروع مسئله داشت و لذا به این درس رفتم. در تهران رسائل را هم خوانده بودم. یک مقدار از مکاسب مانده بود که درس مرحوم آمیرزا هاشم قزوینی رفتم و شش ماه هم بیشتر مشهد نبودم و بعد به قم آمدم.. ایشان هم بعد به قم مشرف شدند و خدمتشان ارادت داشتیم و زیارتشان می کردیم. خدای متعال این بزرگوار را در حوزه درس مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری سوق داد.

هرچند من از اول هم کم معاشرت می کردم و در سیزده سالی که در قم بودم، معاشرتم عمدتاً با مرحوم حاج آقا مصطفی [خمینی] بود اما سیادت، تقوا وپاکیزگی ایشان را هم شاهد بودم. بنده ایشان را از آن زمان صاحب ذاتیات مثبت یافتم.

مسئله دیگری که عرض کردم شاید ایشان اطلاع ندارند که من در جریان هستم، خوابی بود که ایشان در مشهد دیدند و این خواب را به کسی که معروف بود خوب تعبیر می کند، عرضه کردند و جوابی که آن شخص داد ـ خدا رحمتش کند. آدم خوبی بود و در تهران هم به منزل ما هم می آمد ـ یک تعبیر اجمالی بود و به آقا عرض کرد که این رؤیای صادقه است و نشان می دهد آینده فوق العاده دارید. آن روزها مرجع داشتیم، ولی به نظر معبّر نیامده بود که بالاتر از مرجعیت هم هست.

پیدا بود که رؤیای صادقه است. ایشان خواب را گرفتند و اجمالاً کشف کردند که یکی از مقدرات حق تعالی این است که مسیر ایشان در زندگی یک مسیر استثنایی و غیرمشابه با دیگران شود.

یکی از ذاتیات ایشان که اشاره می کنم، بلندهمتی ایشان است. یعنی آن قدر این روح پاکیزه و لطیف و بزرگ است که وقتی ایشان این تعبیر را شنید، از آن موقع تدریجاً خودش را برای فعلیت این منزلت آماده کرد و از این حرکت اختصاصی و استثنایی هم هیچ غفلت نورزید.

آیت الله خامنه ای نسبت به والدین تأدب، تواضع، فروتنی و اطاعت بسیار زیادی داشتند

خصیصه دیگر ایشان این بود که نسبت به والدین تأدب، تواضع، فروتنی و اطاعت بسیار زیادی داشتند. خیلی زیاد که از عرفیت خارج است، به خصوص نسبت به پدر بزرگوارشان. عجیب بود. آنها هم حتماً اثر وضعی دارد و پیدا بود که حق تعالی تعبیر همان خواب را برای ایشان تقدیر کرده است و باید منتظر باشیم که خدا ایشان را به آن منزلت برساند.

ایشان قم هم که مشرف شد، ازجمله درس مرحوم آقای حائری که می رفتند، کمال دقت را داشتند و کار می کردند و دریافتی ایشان از درس خارج، به خصوص درس خارج مرحوم آقای حائری که خارج دقیقی بود و خارج مکاسب بود، اگر کسی مانند آقا «سلام الله علیه» شش ماه درس ایشان می رفت، کافی بود که روش استنباط و تلاش و کار و کوشش در فقه و مبادی فقه را کاملاً بیاموزد. من معتقدم که این گونه است و شاید سایر ارادتمندان ایشان اطلاع نداشته باشند و خود ایشان هم شاید اطلاع نداشته باشند که خدا این دریافت را به من لطف کرده است.

آنچه که من در ایشان ادراک کردم، تصمیم و همت ایشان بود که بر حسب فضایل انسانی، ایشان دو کار را شروع کردند. یکی زحمت کشیدن در فقه و اصول، و دیگری زحمت کشیدن برای تهذیب نفس و ایجاد اخلاص در اعمالشان. در این دو مسیر تا الان متحرک بوده اند. چرا می گویم تا الان؟ برای اینکه بنده فرمایشات ایشان را مرتب گوش می کنم. هر وقت به هر مناسبتی ایشان صحبت می کنند، من گوش می کنم. ایشان وقتی نماز مغرب را شروع می کنند، نگاه می کنم و می بینم روز به روز غلظت اخلاص ایشان در باطنشان بیشتر می شود.

در مراجع قطعاً چنین فردی با این جامعیت نداریم. یعنی وقتی به سراغ مسائل سیاسی می روند و مطالعه و جمع آوری و مقایسه می کنند، یک نفر غیر از ایشان نیست. در مسائل فقهی که وارد می شوند و جواب می دهند، کاملاً پیداست که سراپا اخلاص و تقواست. آن قدر احتیاط می کنند که یک سر سوزن بر خلاف تقوا و احتیاط حرکت نکرده باشند. این را من تا الان لمس کرده ام و معتقدم دیگران به این صورت به ایشان نگاه نمی کنند.

شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم

در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای شیعه واسلام نداریم.

کسانی که به نظر بنده خیلی جالب و استثنایی می آمدند، مرحوم آقا موسی[صدر] بود، مرحوم آقای بهشتی بود و مرحوم آسید محمدباقر صدر بود. اینها را از نزدیک دیده بودم. مرحوم آقای بهشتی با من مأنوس بود، ولی هیچ کدام در ذاتیات به این بزرگوار نمی رسند و نرسیدند.

من این جور فکر می کنم که حق تعالی اراده فرموده است که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد.

امام «رضوان الله تعالی علیه» راست می گفت. همت ایشان عالی و غیرعادی بود. قبل از انقلاب بنده پای منبر امام نشسته بودم که فرمود: «والله من به عمرم نترسیده ام.» این از روحی عادی نیست. از روحی است که به قدری عظمت دارد که دیگر موجودات مادی را کوچک تر و ضعیف تر از خودش می داند.

این بزرگوار هم خدای متعال اراده فرموده است که مسئولیت سنگینی را به ایشان عطا کند که عطا کرده است. با ظرفیتِ فوق ادراک اشخاص عادی. این ذاتیات ایشان است. و ایشان کار کرد و من اطلاع داشتم که در فقه و اصول و رجال و لغت و... کار می کرد. و در کنار همه اینها کار روحی می کرد. حتماً الان هم دارد. من حتی چند شب پیش آثار حرکت در تهذیب نفس و تشدید اخلاص را وقتی ایشان داشت نماز می خواند در ایشان دیدم؛ می پرسید: چگونه دیدی؟ با همین چشم؟ می گویم خیر، با آن چشم دیگری که خدا به من عطا کرده است و یقین دارم. لااله الاالله.

شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم و به خدای متعال التماس نکنم که خدایا! این نعمت را برای شیعه مستدام بدار. معتقدم شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما به جا نیاورده اند، چون درک نکرده اند، ولی خدای متعالی چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ما باقی نمی ماند.

رویای صادقه آیت الله خامنه ای درباره آینده رهبری/ در جامعیت رهبر انقلاب بین علمای شیعه و اسلام نداریم/ خدا به این بزرگوار نعمت شناخت دشمن را عطا کرده است

اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچ یک از علما تا سال های طولانی هم این همت و اراده را نداشت

ایشان در مقطعی که خودشان مستقیماً این مسئولیت الهی را به عهده داشتند، کارهای بزرگی انجام دادند، آن قدر بزرگ که نمی شود حجم آن را تعیین کرد.

اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچ یک از علما تا سال های طولانی هم این همت و اراده را نداشت که آنچه را من خیال هم نمی کردم که در عمرم آن ابعاد معنوی، الهی، شرعی و انسانی را ببینم شاهد باشیم.

این عرایض من به بحث سوم منتهی می شود که باید برای مردم حل شود. مردمی که دین و شعور و ایمان دارند و تاریخ می دانند. در زمان ایشان وقتی کمبودهایی را احساس می کنیم، باید بفهمیم آنها را به چه کسانی باید نسبت بدهیم. عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین «صلوات الله علیه» هم بود. آیا می توانیم نتیجه بگیریم که حض

لینک کمکی