فایل رایگان پاورپوینت ضد انقلابيون چگونه انقلاب مصر را منحرف کردند؟

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت ضد انقلابيون چگونه انقلاب مصر را منحرف کردند؟ :

مردم مصر خود را «ام الدنیا» می دانند. این تعبیر شاید اغراق آمیز باشد، اما حکایت از جایگاه این کشور در دنیای اسلام و به ویژه جهان عرب دارد. مصر با تسلط بر کانال مهم سوئز و همچنین همسایگی با رژیم صهیونیستی، توجه قدرت های مختلف را در دهه های گذشته به خود جلب کرده است. به دنبال تشکیل رژیم نامشروع صهیونیستی در فلسطین اشغالی در ، مصر به رهبری جمال عبدالناصر، پرچم مبارزه را علیه رژیم صهیونیستی برافراشت و جهان عرب را علیه این رژیم اشغالگر بسیج کرد و حاصل آن چندین جنگ علیه این رژیم بود که در همه ی این جنگ ها، مصر و سوریه رهبری جهان عرب را برعهده داشتند. در واقع اهمیت والای مصر باعث شده بود که تصمیمات اتخاذشده در قاهره به سرعت در دیگر کشورهای عربی تأثیر بگذارد. به دنبال مرگ جمال عبدالناصر و به قدرت رسیدن انور سادات، مصر از جایگاه والای خود به تدریج دور شد و در سال با توافقنامه ی کمپ دیوید با اسرائیل، به نوعی به دامن غرب افتاد. در دوران حسنی مبارک، دیکتاتور برکنارشده ی مصر نیز سیاست نزدیکی به غرب و رژیم صهیونیستی بیشتر از قبل دنبال شد.

شروع موج بیداری اسلامی در سال تأثیرات خود را در سرزمین کهن مصر برجای گذاشت و مجموعه ای از راهپیمایی ها و اعتراضات در ژانویه ( بهمن ) آغاز شد و نهایتاً در فوریه ی به برکناری حسنی مبارک از قدرت منجر شد. انقلاب مصر که توانسته بود در کمتر از سه هفته به ثمر بنشیند، نویدبخش دوران جدیدی برای مصر و همچنین جهان عرب بود. مردم مصر علیه وابستگی کشورشان به غرب و ارتباط با رژیم صهیونیستی قیام کردند؛ چراکه عامل فقر اقتصادی و فساد جامعه ی خود را این عوامل می دیدند.

از سویی دیگر، این انقلاب نقطه ی عطفی در مراحل اولیه برای بیداری اسلامی بود؛ چراکه در صورت موفقیت بیداری اسلامی در بزرگ ترین کشور عربی، دومینوی سقوط حکام عربی نیز بی شک شروع می شد. در جهان عرب مشهور است که «اگر مصر عطسه کند، تمام جهان عرب سرما می خورد» به همین دلیل، انقلاب مصر می توانست از شمال آفریقا تا کشورهای عربی حاشیه ی خلیج فارس را دربربگیرد. مردم در کشورهای عربی همواره به تحولات مصر به عنوان الگو و نوعی انتخاب مسیر نگاه می کنند. اما این انقلاب کامل نشد؛ چراکه محمد مرسی، رئیس جمهور مورد حمایت اخوان المسلمین، در تیرماه توسط نظامیان از قدرت برکنار شد و عبدالفتاح السیسی در انتخاباتی که گروه های اصلی اسلامی مصر آن را تحریم کرده بودند، توانست به پیروزی برسد و به عنوان دومین رئیس جمهور پس از انقلاب در مصر خود را معرفی کند. این کودتای نظامیان باعث شد تا انقلاب مصر به نوعی به نقطه ی صفر برگردد و بیداری اسلامی در این کشور منحرف و متوقف شود. این امر دلایل زیادی داشت که در زیر به مهم ترین آن ها اشاره می شود:

فقدان رهبری آگاه و آینده نگر

شاید بتوان مهم ترین دلیل انحراف انقلاب مصر را فقدان رهبری توانمند، هوشیار و آینده نگر دانست. در انقلاب ها شاید بتوان مهم ترین فاکتور پیروزی را مسئله ی «رهبری» دانست. رهبری که هم طرحی جامع برای اداره ی حکومت داشته باشد و هم با فهم درست از عالم سیاست، بتواند کنش ها و اقدامات مناسب و بهنگام و متناسب با رفتار ضدانقلابیون و دشمنان بیرونی داشته باشد. شاید بتوان انقلاب اسلامی ایران را نمونه ی بارز و موفق این مسئله عنوان کرد. در صورت نبود رهبری بصیر و هوشیار چون امام خمینی رحمه الله علیه، احتمال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و یا در مسیر صحیح قرار گرفتن آن، بسیار اندک بود. اما درست سال بعد از این تجربه، در جهان عرب موجی از انقلاب های عربی در قالب بیداری اسلامی به راه افتاد که همه به نوعی از مدل جدید انقلاب ها، یعنی «انقلاب بدون رهبر» سخن می گفتند. اما این مدل جدید باید در صحنه ی واقعیت آزموده می شد تا میزان کارآمدی آن تعیین شود. اکنون پنج سال است از «انقلاب بدون رهبر» در جهان عرب می گذرد و این انقلاب ها هیچ کدام نتوانستند به صورت کامل به نتیجه برسند و فقدان رهبری در این انقلاب ها (به استثنای یمن که تفاوت هایی دارد) باعث شد هرکدام به نوعی منحرف شوند. در مصر نیز از همان ابتدای انقلاب، نبود چنین رهبری باعث شد تا اهداف مختلف و متنوعی با هم دنبال شود و متأسفانه انقلاب مصر نتواند ادامه ی مسیر دهد.

فقدان چنین رهبری موجب شد انقلاب مصر که با شعارهای ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی آغاز شده بود، با روی کار آمدن مرسی، عملا خود را نزدیک به سیاست های این دو کشور کند. محمد مرسی تصور می کرد با تکیه بر محور عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی می تواند حکومت خود را تضمین کند در حالی که از همین ناحیه بزرگ ترین ضربه ها را متحمل شدند. در واقع مرسی به جای قطع رابطه با رژیم صهیونیستی و لغو پیمان کمپ دیوید که یکی از محورهای اصلی خواسته های انقلابیون بود، تلاش خود را بر قطع رابطه با محور مقاومت و به طور خاص، کشور سوریه در جهت خوشایند غرب قرار داد. محمد مرسی در جریان برگزاری یک راهپیمایی در قاهره اعلام کرد: «مصر امروز تصمیم گرفته است که روابط دیپلماتیک خود با دولت کنونی بشار اسد را قطع کند و سفارت سوریه در قاهره تعطیل می شود.» وی همچنین از بازگشت کاردار مصر در دمشق خبر داد و از کشورهای غربی خواست تا در سوریه منطقه ی پرواز ممنوع را اجرا کنند.

مرسی همچنین در جریان حمله ی رژیم صهیونیستی به غزه، هیچ گاه در کنار مردم فلسطین قرار نگرفت و در بهترین حالت سعی کرد تنها واسطه ای بیش نباشد. در این باره روزنامه ی «الشرق الاوسط» به نقل از وزارت خارجه ی آمریکا نوشته بود: «در جنگ موشکی میان اسراییل و حماس، اوباما و مرسی بارها برای مدتی طولانی تماس تلفنی داشتند، به نظر می رسد که اوباما نه فقط به دلیل نقش مرسی در میانجیگری میان حماس و اسراییل از وی سپاسگزار است، بلکه می خواهد مرسی در چهار سال آینده هم پیمان آمریکا باشد.» در واقع این نوع سیاست همراهی و اعتماد به غرب در نهایت باعث شد با چراغ سبز آمریکا، نظامیان مصر محمد مرسی را از قدرت خلع کننند.

از طرفی دیگر، در برهه ای نیز انقلابیون با یکدیگر دچار تضاد و اختلاف های زیادی شدند. در نهایت نیز عدم جمع شد

لینک کمکی