فایل رایگان پاورپوینت قلب سليم و راه به دست آوردن آن

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت قلب سليم و راه به دست آوردن آن :

مراتب سلامت و مرض قلب

براساس آیات قرآن، قلب که عبارت است از حقیقت وجودی انسان، نامی از نام های نفس انسانی است؛ زیرا برای نفس انسانی با توجه به مراتب ظهوری و کارکردها و آثار وجودی نام و مرتبه ای است. از همین رو در قرآن فهم و ادراک و تفقه به قلب نسبت داده می شود.[1]

از نظر قرآن سلامت و بیماری حقیقت وجودی انسان به قلب نسبت داده می شود. این گونه است که وقتی در قرآن از بیماردلی و سلامت دل سخن به میان می آید مراد سلامت و مرض حقیقت وجودی انسان یعنی نفس اوست. قلب بیمار، قلبی است که دیگر آینه ای از حقایق هستی نیست و نمی تواند مظاهر الهی را بازتاب دهد؛ در حالی که قلب سالم و سلیم از چنین توانایی برخوردار است. قلب بیمار، گرایش به فسق و فجور می یابد و تحت تاثیر وسوسه های شیطانی به مردم آزاری و تجاوز از حدود می پردازد.[2]

این که گفته شد در اصطلاح قرآنی مراد از قلب همان نفس انسانی الهی است که حقیقت وجود انسانی را شکل می دهد، به سبب آن است که خداوند در برخی از آیات یک امر را به نفس نسبت می دهد و در آیاتی دیگر به قلب نسبت می دهد. به عنوان نمونه گرایش به خیر و شر و تقوا و فجور را گاه به قلب و گاه به نفس نسبت داده است.[3]

از همین روست که قلب آدمی شگفت انگیزترین چیز در آدمی معرفی می شود. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: شگفت ترین عضو انسان قلب اوست و قلب مایه هایی از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش می گرداند و اگر طمع در آن سر بکشد، حرص نابودش می کند و اگر ناامیدی بر آن مسلط شود، اندوه، او را می کشد... هر کوتاهی برایش زیانبار است و هر زیاده روی برایش تباهی آفرین.[4]

پیامبر(ص) نیز می فرماید: بهترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای خوبی دارد و بدترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای بدی دارد، پس عالی ترین قلب، قلبی است که خوبی را در خود دارد و لبریز از خوبی است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش در خور پاداش است.[5]

پس این قلب همان نفس یا روح انسانی است که خداوند در انسان پس از ساختن کالبد در آن دمیده است و به عنوان روان در فارسی از آن یاد می شود.[6]

از نظر قرآن قلب یا روان یا نفس آدمی همواره در حال تغییر و انقلاب است؛ زیرا افکار و رفتارها در حقیقت انسانی تاثیر می گذارد همان طوری که غذا در بدن انسان تاثیر مثبت و منفی می گذارد.

هر کاری که انسان انجام می دهد نوعی تغییر مثبت و منفی در قلب و حقیقت آدمی ایجاد می کند. به عنوان نمونه کسی که خطا و اشتباه می کند و از آن درس نمی گیرد و عذر نمی خواهد و توبه نمی کند، گرفتار زنگار قلب می شود[7] و سپس گرفتار گناه نهان شده و قلب وی تیره و تار گشته و طبیعت آن عوض می شود[8] آنگاه این قلب دفن می شود[9] به طوری که آن قلب ممهور شده، راهی برای ورود حقایق به آن باقی نمی ماند.[10]

در یک کلمه باید گفت که با فجور و عبور از مرزها و حدود شرعی و تجاوز از آن، قلب می میرد، به طوری که شخص به ظاهر زنده است ولی دل مرده است.

قلب سلیم، قلب متقین

همان طوری که قلب با گناه و فجور می میرد، با حفظ تقوای تکوینی و فطری که در نهاد همه انسان ها سرشته شده و خوب و بد و حق و باطل و خیر و شر را می شناسد و نسبت به خیر و حق گرایش و از شر و باطل گریزش دارد، و نیز تقوای تشریعی که براساس عمل به آموزه های اسلام به دست می آید، قلب سلامت خویش را حفظ کرده و به رشد و بالندگی اش ادامه می دهد به طوری که آیینه تمام نمای جمال الهی می شود.

از همین رو خداوند در آیات 89 و 90 سوره شعراء قلب سلیم را به متقین نسبت می دهد که همواره در تقوای فطری و تشریعی هستند و صفت تقوا، حقیقت وجودی آنان شده است. خداوند می فرماید: الا من اتی الله بقلب سلیم و ازلفت الجنهًْ للمتقین؛ مگر آن کس که با قلبی سالم و رسته از شرک به نزد خدا بیاید و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک شود. پس این قلب سلیم از آن متقین است که بهشت به استقبال و پیشواز آنها می اید.

با توجه به اینکه انسان های اهل خشیت و خداترس و متقی، همواره از هرگونه خطا هراسان و گریان و در حال انابه و توبه هستند، خداوند، قلب سلیم را به این دسته از انسان ها نسبت می دهد و می فرماید: من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب؛ آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبه کار و مطیع و رام باز آید.[11]

همچنین خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به خاطر قلب سلیم می ستاید؛ زیرا تنها برای خداوند عبادت کرد و از هرگونه شرکی در هر مرتبه، پاک و سالم ماند و قلبش سرشار از توحید محض بود. اذ جاء ربه بقلب سلیم،[12]

با توجه با این مطالب باید گفت اصولا کسانی دارای قلب سلیم هستند که از نظر اعتقادی گرایش به توحید داشته و از هرگونه شرک در هر مرتبه ای در امان باشند[13] و از نظر رفتاری از هرگونه گناه و آلودگی پاک بوده و از آن پرهیز داشته و با دلی توبه کار به سوی پروردگار م

لینک کمکی