فایل رایگان پاورپوینت شادي و لذت خنده

    —         —    

ارتباط با ما     —     لیست پایان‌نامه‌ها

... دانلود ...

بخشی از متن فایل رایگان پاورپوینت شادي و لذت خنده :

آیه

خداوند می فرماید: « فتبسم ضاحکا من قولها و قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک الّتی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضه و ادخلتی برحمتک فی عبادک الصالحین؛»

ترجمه

به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مى‏شوند.[1]

مقدمه

خنده اختصاص به انسان دارد و در غیر انسان یافت نمی شود و باید همچنین اضافه کرد: تعجب از سبب های خنده است که در نهایت به خنده ختم می شود و آن به اراده خدا و انسان بستگی دارد. پس خنده ای که به اراده از بنده صادر می شود، مانند سایر افعال انسان باید در جهت صلاح و نیکی لحاظ گردد.[2]در باب کلمه «خنده» در لغت نامه دهخدا آمده است؛ حالتی که انسان به واسطه شعف و خوشحالی و بشاشت پیدا می کند و در آن لب ها و دهان به حرکت در می آیند و این حالت با آواز مخصوصی همراه است.

خنداننده و خنده کننده

خداوند در سوره نجم،آیه 43 می فرماید:«و انه هو اضحک و ابکی؛و هم اوست که می خنداند و می گریاند.» در این آیه، این مسئله که آیا خنده و گریه از اعمال خود انسان است یا بر طبق آنچه که از معنای این آیه برمی آید، تنها عامل خنده و گریه خداوند می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. در تفسیر المیزان، اشاره خوبی به این موضوع گردیده، با این مضمون که خنده و گریه را به خود انسان ها نسبت دهیم. برای اینکه نسبت دادن، گریه و خنده و هر کار دیگری به انسان به این جهت است که او آن کار را انجام داده و به خدا، به این علت که او آن را ایجاد کرده، و بین این دو فرق زیادی می باشد، که با وجود این فرق هم باز بین اراده خدا و اراده انسان به خندیدن و گریه کردن منافاتی نیست. زیرا اراده الهی به خنده ارادی و به اختیار قرار گرفته است، نه هر خنده ای، اگر چه به اجبار باشد.پس اراده انسان در خندیدن مؤثر است و آن سببی است که در طول، سببیت اراده خدا قرار گرفته، نه در عرض آن، تا منافاتی پیش آید و بگویند، چون دو علت در عرض هم هستند.پس چگونه دو سبب یک مسبب را بوجود می آورند.[3]در بعضی از تفاسیر، این موضوع مطرح شده که اگر خنده و گریه بطور مطلق فعل خدا بود، دیگر امر و نهی به آن نمی شد، چنانکه در آیه 82 سوره توبه خداوند نمی فرمود:«فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیرا» و یا در سوره نجم، آیه 60 می فرماید:«و تضحکون و لاتبکون» سبب خنده و گریه به انسان نسبت داده نمی شد.[4]در تفسیر انوار درخشان آمده که خنده و گریه دو حالت روانی است که انسان در صورت تحقق شرایطی به اختیار مرتکب آن دو می شود و بر حسب ایجاد فعل اختیاری به شرط اراده پروردگار است،زیرا خداوند، انجام کاری را با لوازم تشخیص آن خواسته است که بوجود آید.[5]

انواع خنده

خنده از روی تعجب

خداوند در سوره نمل، آیه 19 می فرماید: «فتبسم ضاحکا من قولها و قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک الّتی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضه و ادخلتی برحمتک فی عبادک الصالحین؛ سلیمان از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت:پروردگارا!در دلم افکن تا نعمتی که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس بگزارم و به کار شایسته ای که آن را می پسندی بپردازم، مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته ات داخل کن.»در برخی از تفاسیر خنده حضرت سلیمان را نتیجه تعجب دانسته اند. از آن جهت که مورچه ای یاران خود را از لشکر عظیم ایشان برحذر می دارد، و این آینده نگری و مصلحت اندیشی مورچه باعث تعجب و خندان شدن حضرت سلیمان گردیده است. خداوند در سوره هود، آیه 71 می فرماید: «و آمرأته قائمه فضحک فبشّرنها باسحاق و من وراء اسحاق یعقوب؛ و زن او (حضرت ابراهیم (ع)) ایستاده بود خندید. پس وی را به اسحاق و از پی اسحاق به یعقوب مژده دادیم».در رابطه با خنده همسر حضرت ابراهیم (ع)، ساره و علت آن،نظرات متفاوتی وجود دارد، اما در بیشتر تفاسیر از جمله مجمع البیان، این تفسیر را به دلایل مختلف ناشی از تعجب دانسته ند.

خنده تمسخر آمیز

1.خداوند در سوره زخرف آیه 47 می فرماید: «فلما جاءهم بایاتنا و إذا هم منها یضحکون؛ پس چون آیات ما را برای آنان آورد، ناگهان ایشان بر آنها خنده زدند.»این آیه به خنده قوم حضرت موسی اشاره دارد.زمانی که آن حضرت معجزات الهی را به آنها عرضه داشتند، آنان بدون تأمل در آن آیات ایشان را مسخره کردند.

2.خداوند در سوره نجم آیه 59 و60 می فرماید: «افمن هذا الحدیث تعجبون. و تضحکون و لا تبکون؛آیا از این سخن عجب دارید و می خندید و نمی گریید.» بعضی گفته اند:یعنی ای مشرکان! آیا از این قرآن و نازل شدن آن از جانب خداوند بر حضرت محمد و معجزه بودن آن در شگفت نمی شوید و از روی استهزاء می خندید. جمله «لاتبکون» به این معنا به کار رفته که چرا بخاطر وعده های عذاب قرآن بر خود نمی گریید.[6]

خنده های شادی در روز رستاخیز

1.خداوند در سوره عبس آیه 38 و39 می فرماید:«وجوه یومئذه مسفره. ضاحکه مستبشره؛ چهره هایی در آن روز گشاده و نورانی است خندان و مسرور است.» منظور از این آیه خندیدن در روز قیامت، بخاطر اعمال نیک است.

ابو علی سینا نیز در رساله علم النفس خویش می گوید:«از خواص انسان یکی این است که چون اشیای نادره، را درک می کند.انفعالی حاصل می کند که تعجب خوانده می شودو خنده به دنبال دارد».[7]

خنده های ساختگی

گاهی خنده های ما ساختگی است و در حقیقت از درون و به طور طبیعی نیست و هیچ علامت درونی هم ندارد، از این نوع خنده ها می توان به نیشخند زدن، خنده استهزا آمیز عصبی، خندیدن به دیگران نه با دیگران و خندیدن به چیزهایی که خنده دار نیست، اشاره کرد. این نوع خنده ها هیچ هیجان مثبتی به همراه ندارد، حتی اگر خیلی هم بزرگ باشند.در واقع در این خنده ها ماهیچه های اطراف دهان در اطراف چشم ها بی حرکت هستند. و فقط زمانی که هیجان واقعی و اصیل باشد این ماهیچه ها فعال می گردند؛اما در لبخندهای واقعی و احساس شده که نتیجه فعالیت های خود به خود دو ماهیچه اصلی می باشند، که یکی از آن ماهیچه ها، ماهیچه های اصلی قدامی است، این ماهیچه گوشه های لب را به طرف بالا و به سمت گونه می کشد. ماهیچه های دیگری که در لبخندهای اصیل معمولاً فعال می گردند، عضله اطراف دهان است که گونه را بالا می برد و پوست را از کاسه چشم به طرف داخل جمع می کند. این اثر و فعالیت ماهیچه ها در هنگام خنده اصیل در تمام انواع آن از لبخند کم رنگ گرفته تا خنده با صدا و قهقهه غیر قابل کنترل وجود دارد و به یک میزان می باشد. همچنین باید دانست که خنده احساس شده طبیعی مدت زمان مشخصی دارد و به ندرت بیش از چهار ثانیه دوام دارد.[8] در نتیجه نمی توان خنده های طولانی و با صدای بلند را دارای اثر بیشتری از لبخندهای کوتاه و بدون صدا دانست.

خنده و تبسم در سیره معصومان

از ویژگی های اخلاقی ائمه(ع)، متبسم بودن آنها می باشد، که در روایات به آن اشاره گردیده و به عنوان یک خصلت پسندیده، مطرح گشته است. امام صادق(ع) فرمود:«ضحک المؤمن تبسم؛خنده مؤمن، لبخند است.[9] در رابطه با اثرات مثبت خنده باید گفت: خنده موجب رسیدن اکسیژن بیشتر به شش ها و عمیق تر شدن تنفس می شود و موجب تحریک بیشتر و بهبود جریان خون می گردد.[10]

خنده عاقلانه و خنده سفیهانه

از سخنان معصومان(ع) این معنا به دست آمده که خنده باتوجه به عوامل ایجادی آن می تواند دو گونه باشد: 1- خنده با تعجب که خردمندانه و طبیعی و فطری است؛ 2- خنده بی تعجب که سفیهانه است. در قرآن بارها از خنده هایی که مبتنی بر تعجب بوده گزارش هایی آمده است. از جمله این خنده ها می توان به خنده حضرت سلیمان(ع) پس از شنیدن سخن شگفت آور ملکه مورچگان بود.

بهترین خنده

اما نوعی از خنده است که می توان آن را خنده با ادبانه تعبیر کرد. این خنده همان لبخند و به تعبیر قرآنی تبسم است. در روایات آمده که پیامبر(ص) همواره لبخند و تبسم بر لب داشت و هرگز با صدا نمی خندید که همان ضحک باشد. امام علی(ع) نیز تبسم و لبخند را بهترین نوع خنده دانسته و می فرماید: خیر الضحک التبسم؛ بهترین خنده، تبسم است. (غررالحکم و درر الکلم، ح4964) در تفسیر المیزان آمده که تبسم، کمترین حد خنده و «ضحک» خنده معمولی است. و اگر در جمله مورد بحث هر دو کلمه با هم بکار برده شده، استعمال مجازی است که می فهماند، تبسم آن جناب (سلیمان(ع)) نزدیک به خنده بود. (علامه طباطبایی، المیزان، ج15، ص502)

دلیل اصلی خنده حضرت سلیمان را نتیجه تعجب دانسته اند. از آن جهت که مورچه ای یاران خود را از لشکر عظیم ایشان برحذر می دارد و این آینده نگری و مصلحت اندیشی مورچه باعث تعجب و خندان شدن حضرت سلیمان گردیده است. در بعضی دیگر از تفاسیر، علت خنده ایشان را شادی بیان کرده اند، به خاطر اینکه خداوند علاوه بر نبوت، ملک، سلطنت و لشکریانی از جن و انس و طیر، شناخت زبان پرندگان و حیوانات را نیز به او عطا فرموده است و یا شادی به خاطر اینکه حتی مورچگان هم به عدالت گستری ایشان پی برده اند. (طبرسی، مجمع البیان، ج18، ص92 و مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، 1366-1352ش، ج15، ص43)

البته باتوجه به مقام شامخ نبوت در رابطه با حضرت سلیمان(ع) و شخصیت والای آن حضرت و برخی احادیث رسیده از ائمه اطهار(ع) که تنها خنده حاصل از تعجب را نیکو شمرده اند، می توان گفت که تعجب، علت اصلی خنده آن حضرت(ع) بوده است. مورد دیگر همان داستان فرشتگان(ع) و ساره(س) درباره بشارت فرزند است که در آیاتی از جمله آیه71 سوره هود، آمده است: «و امرأته قائمه فضحکت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق یعقوب؛ و زن حضرت ابراهیم(ع) که آنجا ایستاده بود، خندید. پس وی را به اسحاق و از پی اسحاق به یعقوب مژده دادیم.

در رابطه با خنده همسر حضرت ابراهیم(ع)، ساره و علت آن، نظرات متفاوتی وجود دارد، اما در بیشتر تفاسیر از جمله مجمع البیان این خنده را به دلایل مختلف ناشی از تعجب دانسته اند؛ از جمله تعجب از اینکه قوم لوط از عذابی غافل هستند که به زودی به آن دچار می شوند و یا تعجبی که از مشاهده آن اوضاع به او دست داد، زیرا ساره می دید، با اینکه از مهمان ها یعنی فرشتگانی که برای بشارت آمده بودند، پذیرایی می کند، آنها از غذا نمی خورند.در تفسیر نمونه نیز علت خنده ساره(س) را تعجب حاصل از این می داند که مگر پیرزنی در این سن و سال می شود که برای شوهر پیرش فرزند آورد. زیرا ساره نود و هشت یا نود و نه ساله بود و شوهرش، حضرت ابراهیم نیز نود و نه یا صد سال داشت. (تفسیر نمونه، ج9، ص171)

دلمردگی ناشی از خنده

باید گفت که ازنظر اسلام، خنده ای که برخاسته از تعجب نباشد، عامل دلمردگی است. پس اینکه برخی می گویند که خنده بر هر دردی درمان است، سخنی ناروا و بی پایه است؛ زیرا اگر خنده دارای عامل طبیعی چون تعجب نباشد و شخص بیهوده و بی عامل تعجب بخندد، نه تنها این خنده ها درمانگر نخواهد بود، بلکه موجب دلمردگی و افسردگی شخص خواهد شد. امام صادق(ع) زیادی خنده را موجب دلمردگی دانسته و می فرماید: کثره الضحک تمیت القلب؛ خنده بسیار، دل را می میراند. (کافی، ج2، ص664) چرا که عامل طبیعی خنده مانند تعجب کم اتفاق می افتد و این گونه نیست که انسان خردمند هر دم با امری شگفت آور مواجه شود که انتظار آن را نداشته است. البته انسان سفیه و بی خرد، این گونه است و موجبات تعجب در او بسیار است، پس می توان گفت که خنده زیاد نشانه سفاهت شخص است و از طرفی موجب غفلت او از خداوند و آخرت می شود و لذا بشدت مذموم است.

به هرحال، انسان خردمند و حکیم تنها در زمانی می خندد که امری، موجب تعجب و شگفتی او شده باشد و براساس آن می خندد، اما کسی که بسیار می خندد، انسان سفیهی است که بی علت و عامل می خندد و این گونه خنده ها موجب شادی دل و رهایی از افسردگی و غم و اندوه نیست بلکه خود عامل دلمردگی است.

اگر خنده مبتنی بر عاملی چون تعجب باشد به طور طبیعی در مسیر فطرت و کمالات انسانی است و سرور و شادی مثبت خواهد بود که مورد رضایت خداوند و خشنودی اوست؛ اما اگر این گونه نبود، شکی نیست که موجبات خشم الهی است و آدمی را در دنیا و آخرت در تنگنا قرار خواهد داد و به جای آنکه سعادت و خوشبختی را برای او به همراه آورد و آرامش و آسایش را سبب شود، او را بدبخت می کند. از این رو پیامبر(ص) ضمن دسته بندی خنده ها به خنده خداپسندانه و غیر خداپسندانه می فرماید: الضحک ضحکان ضحک یحبه الله و ضحک یمقته الله فأما الضحک الذی یحبه الله فالرجل یکشر فی وجه أخیه شوقا الی رؤیته، و أما الضحک الذی یمقته الله تعالی فالرجل یتکلم بالکلمه الجفاء و الباطل لیضحک أو یضحک یهوی بها فی جهنم سبعین خریفا؛ خنده دو قسم است؛ خنده ای که خدا آن را دوست دارد؛ و خنده ای که خدا آن را دشمن دارد؛ اما خنده ای که خدا آن را دوست دارد، آن است که مرد به روی برادر خویش از شوق دیدار وی لبخند زند؛ اما خنده ای که خدای والا آن را دشمن دارد آن است که مرد، سخن خشن و ناروا گوید که بخندد یا بخنداند پس به سبب آن هفتاد پائیز در جهنم سرنگون شود. (نهج الفصاحه، ح1892)همین خنده های بیهوده و بی ریشه و خاستگاه طبیعی، موجب می شود که ایمان (امالی الصدوق، ص223، حدیث4) و هیبت و وقار آدمی (تحف العقول، ص96) از میان برود. خنده با صدای بلند که از آن به قهقهه تعبیر می شود نیز رفتاری به دور از عقل و ادب است و به شیطان نسبت داده می شود. (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج7، باب ضحک)از آنجایی که عامل خنده، تعجب است، برداشتن این عامل به معنای محو خنده از شخص است. لذا وقتی انسان با شوک دیگری در تقابل با عامل شوک خنده مواجه می شود، خنده از لبانش محو می شود. چنان که خداوند در قرآن بیان می کند که چگونه کافران با شوکی که بر آنان وارد می شود، خنده از لبان آنان محو شده و گرفتار غم و اندوه شدیدی می شوند. (توبه، آیات81 و 82؛ و نیز نجم، آیات 57 تا 60)خنده های استهزایی و بیهوده و مانند آن ریشه در غفلت آدمی دارد. از این رو در آیات قرآنی از این گونه رفتار به دور از عقلانیت پرهیز داده شده و آن را رفتاری سفیهانه می داند. (نجم، آیات 59 تا 61)

راز شاد زیستن

باهم به ویژگیهای ده­گانه درباره راز و رمز شاد زیستن از نگاه اندیشمندان می پردازیم:

1.نوع نگاه و نگرش به خویشتن

جهان، بازتابی از خود ماست؛ وقتی خود را دوست داریم، همه را دوست می­داریم و آن­گاه که از خویش بیزاریم، به هیچ­کس عشق نمی ورزیم.

گام اوّل شاد زیستن، آن است که همیشه از خود به خوبی یاد کنیم و از واژه ها و کلمات زیبا و دلپذیر در سخنان خویش استفاده نماییم. با نگاهی به موفقیّت های گذشته و توانمندی های امروزمان، زندگی را مطلوب و مورد علاقه خود بدانیم؛ تصویر جالب و دلنشین از خویشتن و پدیده­های اطراف موجب می شود که جهان به نظر ما دوست داشتنی و مورد علاقه قلبی گردد. منشأ تمام افکار و حرکات ما، چگونه دیدن خویشتن است؛ تجربیّات، موفقیّتها، شکست ها و افکاری که در مورد خود داریم و واکنش های دیگران نسبت به ما، همه و همه شکل دهنده تصویری هستند که در ذهن داشته و اعتقاد به حقیقی بودن این تصویر زمینه ساز نگاه ما به طور دقیق در همان چهارچوب خواهد بود. تعارفات کلامی آهنگین، پرمفهوم و زیبا، ستایش خود در حد تعادل و شایسته، استفاده از بیان مثبت و لبریز از امید و عشق، استفاده از نوشتارهای شهامت آفرین و آرمان ساز، دستیابی به منطقی ارزشمند و مورد قبول، نشانه های شادی روحی و شادابی روانی است که انسانهای سربلند و موفّق همیشه از آن بهره داشته اند.

2.توجه به زمان حال

کلید شادی و خرسندی، متمرکز ساختن ذهن در لحظه حال است؛ پی بردن به این حقیقت که تمام دارایی ما این لحظه است و میزان آرامش ذهن و کارایی فردی ما براساس مقدار توانایی برای زیستن در زمان حال مشخص می شود. ویکتور هوگو گفته است: «سراسر عمر ما تلاشی است پیوسته برای دستیابی به کامیابی و سعادت، در حالی که خوشبختی، همین لحظه ای بود که به آن می اندیشیدیم» (لقمانی، 1380ش، ص82). توجّه به زمان حال به خوبی در کودکان مشاهده می شود. آنان خود را به طور تمام وقت در حال غرق می­کنند و درگیر فعالیّت کنونی می­شوند. بدون آنکه از گذشته ناراحت و یا نسبت به آینده نگران باشند! پس، برای شاد زیستن باید مشغول زمان حال شویم و امروز را دریابیم که شاید آینده برای ما دگرگون و دست نیافتنی باشد. زیستن در زمان حال به معنی گسترش آگاهی انسان برای دلپذیر ساختن لحظه جاری به جای دور انداختن آن است، تا لحظه لحظه زندگی را واقعاً زنده باشیم، خوشی های آن را بنگریم و دریابیم و با لمس صحنه های شاد و تأثیر پذیرفتن از آنها، اندوه، ترس و غصّه های گذشته و آینده را از خود دور سازیم. ارمغان این نگاه نو، روشن بینی خاصّی است که در پرتو آن به سادگی از بدیها گذشت می کنیم و به آرامی از غوغای غوغاگران در خانواده و محلّه و جامعه خویش دور می مانیم؛ عمر را سرمایه ای دانسته که فرصت یکبار دستیابی به آن فراهم می شود و پس از پایان زندگی هیچ گاه توان استفاده از آن پدید نمی آید. انتخاب، همیشه با ماست، می­توان به سادگی مهار زندگی را در دست گرفت، در حال زندگی کرد و خود را در لجاجتها و پریشانیهای گذشته زنجیر ننمود.

3.تصمیم به شاد زیستن و نشاط داشتن

شاد زیستن یک تصمیم است. تصمیم خردمندانه که در آن تمامی مصائب و سختی ها به منزله تجربه های ارزشمند قلمداد می شود که هریک ما را در دستیابی به موفقیّت ها در مسیر پر سنگلاخ زندگی آب دیده خواهد ساخت.

آن هنگام که به مشکلات و سختی ها هجوم بریم، درمی یابیم که تلخی ها آن قدرها هم مصیبت بار نیستند. نگاه ما به ثمرات شیرین این تجارب تلخ، پیمودن راه را ساده و سهل می سازد به گونه ای که گاه به استقبال حوادث می شتابیم و آنان را در آغوش خویش می فشریم! شوخی و خنده دردهای جسمانی ما را تسکین بخشیده و آشفتگی خاطری را که از تنهایی و اندوه نسبت به آینده فراهم آمده، دور می سازد. با خنده، هر چیزی به نفع جسم و جان ما پیش می رود و نوعی احساس «پرواز طبیعی» به ما دست می دهد. در این حال سیستم تنفسی، درست مانند زمانی می شود که به ورزش دو پرداخته ایم، بدین خاطر دردهایمان تسکین یافته و نوعی آسودگی خاطر به ما رو می کند. هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه­ترین زمان پس از وقوع آنهاست، انسان های شاد از دیدن روی سکّ ناامیدی، یا نگرش به غصّه و اندوه زندگی پرهیز می کنند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: من بچّه ها را به خاطر پنج خصلت دوست دارم: 1. گریه می کنند 2. خود را به خاک می مالند 3. چیزی را برای فردا ذخیره نمی کنند 4. چیزی را می سازند، سپس خود خراب می­کنند 5. با یکدیگر دعوا می­کنند ولی کینه به دل نمی­گیرند(همان، ص345).

عوامل شادی آفرین در زندگی

راه های دستیابی به شادی در زندگی، موضوعی پرجاذبه و شیرین است که دوستداران بسیاری داشته و خواهد داشت. از آنجا که عوامل فراوانی در این باره وجود دارد و آشنایی با شیوه صح

لینک کمکی